2024-03-29T04:49:03Z
https://spj.ssrc.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=157
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2322-164X
1395
8
30
تأثیر 10 هفته تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی بیماران مبتلا به سرطان پروستات
نادر
رهنما
عفت
بمبئی چی
علی
جعفری
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی بیماران مبتلا به سرطان پروستات میباشد. بدین-منظور، 24 نفر از بیماران مبتلا به سرطان غیرمتاستاتیک پروستات بهصورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و بهصورت تصادفی در دو گروه 12 نفری تجربی (با میانگین سنی 1/6±73 سال، قد 2/5±5/172 سانتیمتر و وزن 6/8±-4/75 کیلوگرم) و کنترل (با میانگین سنی 3/5±72 سال، قد 3/8±1/171 سانتیمتر و وزن 8/6±5/75 کیلوگرم) قرار گرفتند. گروه تجربی بهمدت 10 هفته به انجام تمرین پرداخت، اما بیماران گروه کنترل به درمان عادی خود ادامه دادند. علاوهبراین، قبل و بعد از این دورۀ تمرینی، قدرت عضلات دوسربازویی، سهسربازویی، چهارسررانی و همسترینگ تمامی بیماران با استفاده از داینامومتر ارزیابی شد. هورمون تستوتسترون نیز اندازهگیری گردید. همچنین، نتایج با استفاده از تی وابسته و مستقل تجزیهوتحلیل گشت. یافتهها نشان میدهد که در گروه تجربی بهدنبال 10 هفته تمرین مقاومتی، در مقایسه با قبل از تمرین، قدرت عضلات دوسربازویی دست راست و چپ (P
سرطان پروستات
قدرت عضلانی
تمرین مقاومتی
2016
07
22
17
32
https://spj.ssrc.ac.ir/article_767_f7aed32c825c63974f8810d0a2afb0fc.pdf
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2322-164X
1395
8
30
مقایسۀ اثر تمرینات پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی بر عملکرد توان، قدرت و هایپرتروفی عضلانی مردان فعال
عباس
محمدی
کاظم
خدائی
ایمان
عباسی
هدف از این پژوهش، مقایسۀ تأثیر تمرینات پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی بر عملکرد توان، قدرت و هایپرتروفی عضلانی در مردان فعال بود. 30 مرد فعال (با میانگین سنی 12/1±67/20 سال، قد 69/4±83/174 سانتیمتر و وزن 51/7±45/63 کیلوگرم) بهصورت دواطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و بهشکل تصادفی به سه گروه تقسیم شدند و برحسب میزان فعالیت در هفته و قدرت بیشینه، همسانسازی گردیدند. برنامه تمرینی بهمدت چهار هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. همچنین، پسآزمون بعد از 48 ساعت از آخرین جلسۀ تمرین انجام گرفت و اختلاف بین گروهها توسط آزمون تحلیل عاملی کوواریانس وآزمون تعقیبی محاسبه گردید و اختلاف درونگروهی نیز با استفاده از آزمون تی زوجی تحلیل گشت. یافتهها نشان میدهد که هر سه تمرین پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی باعث بهبود معنادار ارتفاع پرش اسکات، پرش عمودی و پرش عمقی، حداکثر و میانگین توان در پرش عمودی، قدرت بیشینه و سطح مقطع عضلات ران نسبت به پیشآزمون شده است. تمرین پلایومتریک مقاومتی نیز منجر به بهبود معنادار ارتفاع پرش عمقی نسبت به تمرینات پلایومتریک شتابی و پلایومتریک معمولی گردیده است. علاوهبراین، نتایج نشان میدهند که تمرینات پلایومتریک شتابی و پلایومتریک مقاومتی، بهبود معناداری را در قدرت بیشینه نسبت به تمرین پلایومتریک معمولی ایجاد کردهاند. با توجه به نتایج و درصد تغییرات بهنظر میرسد که استفاده از کش در تمرینات پلایومتریک (شتابی و مقاومتی)، مفیدتر از تمرینات پلایومتریک معمولی میباشد. همچنین، تمرین پلایومتریک شتابی، کارایی بیشتری در بهبود توان و قدرت عضلانی نسبت به پلایومتریک مقاومتی و معمولی دارد.
تمرین پلایومتریک شتابی
تمرین پلایومتریک مقاومتی
قدرت بیشینه
توان
هایپرتروفی عضلانی
2016
07
22
33
50
https://spj.ssrc.ac.ir/article_768_5abd49084c67fc328a647bd0513d84c6.pdf
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2322-164X
1395
8
30
اثر یک جلسه تمرین مقاومتی با انسداد عروق و بدون انسداد عروق بر لاکتات دهیدروژناز و کراتین کیناز سرمی در دختران جوان
علیرضا
حسینی کاخک
آرزو
ایلدرابادی
امیرحسین
حقیقی
زهرا
شریفان
هدف از این پژوهش، مقایسۀ تأثیر تمرینات قدرتی با انسداد عروق و بدون انسداد عروق بر شاخصهای فشار مکانیکی متابولیکی ناشی از ورزش دختران جوان میباشد. در این پژوهش که با روش نیمهتجربی و طرح متقاطع انجام شد، 14 دختر جوان (با میانگین سنی 2/1±21 سال و شاخص تودۀ بدنی 9/3 ± 23 کیلوگرم بر متر مربع) به فاصلۀ یک هفته و بهصورت تصادفی در سه حالت کنترل، تمرینات قدرتی با انسداد عروق و تمرین مقاومتی بدون انسداد قرار گرفتند. تمرین شامل یک جلسه تمرین مقاومتی پایینتنه در سه نوبت تا حد خستگی بود. در گروه با انسداد عروق، قسمت نزدیک به تنۀ ران توسط تورنیکت هنگام تمرین بسته میشد. شدت در تمرین با انسداد عروق 20 تا 30 درصد یک تکرار بیشینه بود و درگروه بدون انسداد، همین تمرینات با شدت 70 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه، اما بدون محدودیت جریان خون انجام شد. نمونههای خونی قبل، بلافاصله و نیمساعت بعد از تمرین حاد بهمنظور تعیین غلظت کراتین کیناز (CK) و لاکتات دهیدروژناز LDH)) گرفته شد. همچنین، جهت تحلیلدادهها از آنالیز واریانس با اندازهگیری مکرر در سطح معناداری 0.05>P استفاده گردید. برمبنای یافتهها، تفاوتی در مقادیر کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز دو گروه تمرینی در هیچیک از زمانها مشاهده نمیشود؛ بنابراین،بهنظر میرسد تمرینات مقاومتی با انسداد عروق، شاخصهای فشار مکانیکی متابولیکی ناشی از ورزش مانند کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز را حداقل در کوتاهمدت افزایش نمیدهد و احتمالاً، این تمرینات از منظر فشار مکانیکی متابولیکی ناشی از ورزش برای دختران جوان ایمن میباشند.
تمرین قدرتی
انسداد عروق
لاکتات دهیدروژناز و کراتین کیناز
2016
07
22
51
64
https://spj.ssrc.ac.ir/article_769_a843af69e24708ae41b155610ecf70b1.pdf
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2322-164X
1395
8
30
اثر چهارهفته بی تمرینی پس از یک دوره تمرین قدرتی با دو الگوی باردهی متفاوت بر عوامل هورمونی و فیزیولوژیکی کشتیگیران جوان
یعقوب
حسینی
بهمن
میرزایی
حمید
اراضی
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر چهارهفته بیتمرینی پس از هشت هفته تمرین قدرتی با دو الگوی باردهی متفاوت (هرمی دوگانه و پلکانی معکوس) بر قدرت، استقامت، ترکیب بدنی و تغییرات برخی هورمونها در کشتیگیران جوان بود. بههمینمنظور، 14 نفر از کشتیگیران که دارای حداقل شش ماه سابقۀ تمرین در کشتی بودند (با میانگین سنی 42/2±30/17 سال، قد 14/6±41/170 سانتیمتر، وزن 18/13±29/72 کیلوگرم و چربی بدن 39/7±39/12 درصد) بهصورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنیها بهصورت تصادفی در دو گروه تمرینی تقسیم شدند و قدرت و استقامت ایزوتونیک و ایزومتریک بالاتنه و پایینتنه، ترکیب بدنی و مقدار برخی هورمونهای آنابولیکی و کاتابولیکی کشتیگیران قبل از تمرین، بعد از هشت هفته تمرین و پس از چهارهفته بیتمرینی اندازهگیری گردید. برمبنای یافتهها مشخص شد حداکثر قدرت و استقامت ایزومتریک وایزوتونیک در هر دو گروه پس از تمرین افزایش، اما پس از دورۀ بیتمرینی، فاکتورهای یادشده نسبت به پس از تمرین کاهش معناداری داشت، همچنین میزان تستوسترون در هر دو گروه کاهش یافت، اما مقدار کورتیزول، اپی نفرین و نور اپی نفرین افزایش یافت وتنها افزایش کورتیزول در گروه هرمی دوگانه بهشکل معناداری نسبت به گروه پلکانی معکوس افزایش داشت. در ارتباط با درصد چربی بدنی نیز در هر دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. یافتههای فوق نشان میدهد علیرغم این که پس از بیتمرینی، غلظت هورمونهای آنابولیکی، استقامت ایزوتونیک و ایزومتریک و حداکثر قدرت در کشتیگیران کاهش مییابد ، درمقابل غلظت هورمونهای کاتابولیکی افزایش را نشان میدهد، اما استفاده از الگوی هرمی دوگانه برای حفظ فاکتورهای ذکرشده، مناسبتر بهنظر میرسد.
بیتمرینی
قدرت و استقامت عضلانی
الگوهای باردهی قدرت
هورمون
2016
07
22
65
84
https://spj.ssrc.ac.ir/article_770_69569741c15a797d3a4ac212bd338dbe.pdf
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2322-164X
1395
8
30
اثر تمرین شنا بر درد نوروپاتی القاشده به روش CCI در موشهای صحرایی نر بالغ : مطالعۀ رفتاری
بابک
فرزاد
حمید
رجبی
رضا
قراخانلو
فریناز
نصیری نژاد
آتوسا
جانزاده
سیما
دامنی
بهنام الدین
جامعی
در پژوهش حاضر اثر تمرین شنا بر آسیب ناشی از فشردگی مزمن (CCI) عصب سیاتیک در موشهای صحرایی نر بالغ موردبررسی قرار گرفت. بدینمنظور، 40 سر موش صحرایی نژاد ویستار هشت هفتهای به پنج گروه تقسیم شدند که عبارت هستند از: گروه القای نوروپاتی با مدل CCI و تمرین شنا (CCIST)، گروه القای نوروپاتی با مدل CCI بدون تمرین شنا (CCI)، گروه سالم با تمرین شنا (ST)، گروه کنترل سالم بدون تمرین شنا و گروه شم جراحی CCI (Sham CCI). گروههای CCIST و CCI توسط زدن چهار گرۀ شل بر روی عصب سیاتیک، با آسیب عصبی محیطی مواجه شدند. شایانذکر است که پروتکل تمرینی شنا بهمدت دو هفته (5 روز در هفته بهمدت 30 تا60 دقیقه) بهطول انجامید. علاوهبراین، آزمونهای رفتاری شامل: مطالعۀ هایپرآلجیزیا و آلودینیای مکانیکی و حرارتی بود که هر هفته انجام میشد. یافتههای آماری نشان میدهد که هایپرآلجیزیای مکانیکی (بهترتیب P=0.023 و P=0.013) و هایپرآلجیزیای حرارتی (بهترتیب P=0.013 و P<0.001) در هفتههای اول و دوم در گروه CCIST نسبت به گروه CCI اختلاف معناداری داشتهاند، اما دو هفته تمرین، تأثیر معناداری بر آلودینیای مکانیکی و سرمایشی نداشته است. درمجموع، یافتههای پژوهش حاضر حاکی از آن است که انجام فعالیت ورزشی مناسب، بهصورت مستقیم بر هایپرآلجیزیا اثر میگذارد و باید بهعنوان یک درمان مهم توانبخشی موردتوجه قرار گیرد.
هایپرآلجیزیا
آلودینیا
تمرین شنا
درد نوروپاتی
2016
07
22
85
100
https://spj.ssrc.ac.ir/article_771_814b513b042752bceb9e0040a7995148.pdf
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2322-164X
1395
8
30
سنجش اعتبار معادلات راهرفتن و دویدن (ACSM) در برآورد حجم اکسیژن مصرفی در مردان جوان فعال ایرانی
معرفت
سیاهکوهیان
مهدی
عالی زاده
آیلار
ایمانی
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی همگرایی بین حجم اکسیژن مصرفی برآوردشده با استفاده از معادلات ACSM و روش تجزیهوتحلیل گازهای تنفسی بهعنوان روش مبنا در مردان جوان فعال بود. بدینمنظور، 50 مرد جوان فعال (با میانگین ± انحراف معیار سنی 609/2 ± 04/21 سال، وزن 825/5 ± 11/70 کیلوگرم، شاخص جرم بدن 21/3 ± 36/22 کیلوگرم بر مترمربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 67/3 ± 08/51) بهعنوان آزمودنی انتخاب شدند و حجم اکسیژن مصرفی آنها با استفاده از معادلات ACSM و روش مبنا در سرعتهای مختلف دو، چهار، شش، هشت، 10، 12، 14، 16 و 18 کیلومتر بر ساعت ( 495 مورد) برآورد شد. بهمنظور ارزیابی همگرایی حجم اکسیژن مصرفی برآوردشده، از آزمون آماری بلاند ـ آلتمن و ضریب همبستگی درونطبقهای استفاده شد. یافتههای پژوهش بیانگر عدم همگرایی حجم اکسیژن مصرفی برآوردشده با روش مبنا و معادلات ACSM در سرعتهای دو تا 18 کیلومتر بر ساعت میباشد (راهرفتن: ICC=0.422, ±1.96, 95% CI= -15 to+7.2 ml/kg/min؛ دویدن: ICC=0.045, ±1.96, 95% CI =-28 to -1.3 ml/kg/min). بر پایۀ این نتایج میتوان ذکر کرد که معادلات ACSM در برآورد حجم اکسیژن مصرفی در مردان جوان فعال ایرانی، فاقد اعتبار بوده و نیازمند بازنگری است.
معادلات سوختوسازی ACSM
حجم اکسیژن مصرفی برآوردشده
راهرفتن
دویدن مردان جوان فعال
2016
07
22
101
114
https://spj.ssrc.ac.ir/article_772_62148eafeb9b9528f23806930dfc1425.pdf
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2322-164X
1395
8
30
مقایسۀ تأثیر دو شدت فعالیت حاد هوازی بر غلظت آپلین پلاسما، گلوکز خون و شاخص مقاومت به انسولین مردان مبتلابه دیابت نوع دو
محمدطاهر
افشون پور
عبدالحمید
حبیبی
روح الله
رنجبر
هدف از این پژوهش، مقایسۀتأثیر دو شدت فعالیت حاد هوازی بر غلظت آپلین پلاسما، گلوکز خون و شاخص مقاومت به انسولین در مردان مبتلابه دیابت نوع دو میباشد.بدینمنظور، 12 آزمودنی مبتلابه دیابت نوع دو (با میانگین سنی 6/3±6/52 سال، قد7/6± 3/171 سانتیمتر و وزن 7/4±58/87 کیلوگرم) در پژوهش حاضر شرکت کردند. ابتدا و طی جلسهای، تنسنجی و اوج اکسیژن مصرفی (VO2peak) آزمودنیها از طریق آزمون تعدیلشدۀ بروس محاسبهگردید. سپس، آزمودنیها پس از گذشت حداقل 10 ساعت از ناشتایی،طی دو جلسه درمعرض آزمون دویدن روی نوارگردانبا دو شدت50 درصد و 80 درصد اوج اکسیژن مصرفی قرار گرفتند. علاوهبراین، نمونۀ خونی پیش از فعالیت، بلافاصله پس از آن و 24 ساعت پس از هر شدت فعالیت برای اندازهگیری سطوح آپلین، گلوکز و انسولین گرفته شد. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها نیزآزمون تحلیل واریانس درونگروهی دوراهه با اندازهگیری مکرر مورد استفاده قرار گرفت. برمبنای نتایج، تفاوت معناداری در مقدار آپلین پلاسما بین شدتهای فعالیت مشاهده میشود (416.P=0 در شدت 50 درصد و 286.P=0 در شدت 80 درصد)؛ درحالیکهدر زمان نمونهگیری و تعامل بین شدتهاتفاوت معناداری وجود ندارد (0.05>P). همچنین، یافتهها تفاوت معناداری را در مقدار گلوکز خون و مقاومت به انسولین در شدت و زمان نمونهگیری و نیز تعامل بین این دو نشان نمیدهد (0.05>P). بهطورکلی، بهنظر میرسد فعالیت حاد هوازی در شدت بالا میتواند تأثیر معناداری بر غلظت آپلین پلاسما در مردان مبتلابه دیابت نوع دو ایجاد کند؛ درحالیکه تأثیری بر متغیرهای گلوکز و مقاومت به انسولین ندارد.
دیابت نوع دو
آپلین پلاسما
مقاومت به انسولین
گلوکز خون
شدت فعالیت ورزشی
2016
07
22
115
128
https://spj.ssrc.ac.ir/article_773_fc187c118ed3e112ff0fec24f7a64ff7.pdf
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2322-164X
1395
8
30
اثر پیشآمادهسازی تمرین هوازی بههمراه مصرف ویتامین D3 بر سطوح VEGF موشهای پارکینسونیشده با تزریق شش- هیدروکسی دوپامین
سید عبداله
هاشم ورزی
علی
حیدریان پور
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر پیشآمادهسازی تمرین هوازی همراه با مصرف ویتامین D3 بر سطوح فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) جسم مخطط موشهای پارکینسونیشده با شش- هیدروکسی دوپامین میباشد. 48 موش صحرایی نر هفت هفتهای با وزن 300ـ250 گرم بهصورت تصادفی به شش گروه کنترل سالم، کنترل پارکینسون، شم، تمرین ـ پارکینسون، ویتامین ـ پارکینسون و تمرین + ویتامین ـ پارکینسون تقسیم شدند. گروههای تمرینی بهمدت چهار هفته و هفتهای پنج روز به مدت 30 دقیقه روی نوارگردان با سرعت 15 متر در دقیقه با شیب صفر درجه به تمرین پرداختند. همچنین، گروههای دریافتکنندۀ ویتامین D3، بهمدت چهار هفته، هفتهای دو روز و با دوز یک میکروگرم در کیلوگرم وزن بدن ویتامین دریافت نمودند. پس از چهار هفته تمرین و دریافت ویتامین، ایجاد مدل تجربی پارکینسون با استفاده از جراحی استریوتاکسی و تزریق شش- هیدروکسی دوپامین به داخل جسم مخطط انجام گرفت. سه هفته پس از تزریق شش- هیدروکسی، تست چرخشی آپومورفین بهمنظور تأیید پارکینسونیشدن موشها انجام شد و پس از کشتار و استخراج جسم مخطط از مغز موشها، سطوح VEGF به روش الایزا اندازهگیری گردید. یافتهها نشان میدهد که چهار هفته تمرین هوازی همراه با مصرف ویتامین D3 پیش از القای شش- هیدروکسی دوپامین توانسته است بهشکل معناداری سطوح VEGF جسم مخطط را افزایش دهد (005.P≤0). بهطورکلی، نتایج پژوهش بیانگر آن است که پیشآمادهسازی با استفاده از تمرین هوازی بههمراه مصرف ویتامین D3 میتواند با افزایشسطوح VEGF، سبب افزایش محافظت نرونهای دوپامینرژیک دربرابر تخریب ناشی از شش- هیدروکسی دوپامین گردد و نقشی حفاظتی دربرابر بیماری پارکینسون ایفا نماید.
تمرین هوازی
ویتامین D3
VEGF
شش- هیدروکسی دوپامین
پارکینسون
2016
07
22
129
142
https://spj.ssrc.ac.ir/article_774_aa910d919146d01b777d06b40e338217.pdf
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2322-164X
1395
8
30
اثر تمرین پیلاتس بر سطوح سرمی عامل نوروتروفیک مشتق از مغز، مالون دی آلدئید و ظرفیت آنتیاکسیدانی تام بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
مرضیه
ثاقب جو
محمد
دهقانی فیروز آبادی
مهدیه
اعتصامی
تکتم
محمودزاده
هدف از این پژوهش، بررسی اثر هشت هفته تمرین پیلاتس بر سطوح سرمی عامل نوروتروفیک مشتق از مغز، مالون دی آلدئید و ظرفیت آنتیاکسیدانی تام بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. بدینمنظور، 21 زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (با میانگین سنی 30/8±40/36 سال، نمایۀ تودۀ بدنی 80/5±39/25 کیلوگرم بر متر مربع و نمرۀ ناتوانی 70/1±67/2) بهصورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی بهمدت هشت هفته (سه جلسه در هفته) به انجام تمرینات پیلاتس پرداخت و نمونههای خونی 24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از دورۀ تمرین جمعآوری گردید. دادهها با استفاده از آزمون تی وابسته و مستقل با سطح معناداری 0.05>P تحلیل شدند. نتایج آزمون تی وابسته نشان میدهد که در گروه تجربی، سطح سرمی عامل نوروتروفیک مشتق از مغز بهدنبال تمرینات پیلاتس بهشکل معناداری افزایش یافته است (P=0.01)، اما سطوح سرمی مالون دی آلدئید و ظرفیت آنتیاکسیدانی تام تغییر معناداری را نشان نمیدهد (مقادیر P بهترتیب 14/0 و 34/0). همچنین، سطح سرمی مالون دی آلدئید در گروه کنترل افزایش معناداری (P=0.04) و سطح ظرفیت آنتیاکسیدانی تام کاهش معناداری یافت (P=0.02). علاوهبراین، یافتههای آزمون تی مستقل حاکی از این است که سطح سرمی مالون دی آلدئید در گروه کنترل درمقایسه با گروه تجربی افزایش معناداری داشته است (P=0.03). بهطورکلی، بهنظر میرسد تمرینات پیلاتس میتواند عاملی کمککننده جهت بهبود عوامل نوروتروفیکی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس باشد. اگرچه، این احتمال وجود دارد که این تمرینات قادر به بهبود وضعیت اکسایشی این بیماران نباشند، اما میتوانند از روند روبهگسترش آن جلوگیری نمایند.
تمرین پیلاتس
مولتیپل اسکلروزیس
عامل نوروتروفیک مشتق از مغز
مالون دی آلدئید
ظرفیت آنتیاکسیدانی تام
2016
07
22
143
158
https://spj.ssrc.ac.ir/article_775_e3d7048edae84c34f4b256c0bfdf5061.pdf
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2322-164X
1395
8
30
اثر 12 هفته تمرین ترکیبی بر ادیپونکتین و اینترلوکین شش پلاسمای زنان دارای اضافهوزن
معصومه
هلالی زاده
عباسعلی
گائینی
محمد رضا
کردی
حکیم
فرجی
هدف از این پژوهش، بررسی اثر 12 هفته تمرین ترکیبی بر ادیپونکتین و اینترلوکین شش پلاسمای زنان دارای اضافهوزن میباشد. بدینمنظور، 40 دانشجوی غیرورزشکار با BMI بالاتر از 25 و کمتر از 30، از میان بیش از 400 دانشجوی واجد شرایط فوق، پس از تکمیل رضایتنامه و پرسشنامۀ سلامت جسمانی و فعالیت بدنی انتخاب شدند و بهوسیلۀ جدول اعداد تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. پروتکل تمرینی گروه تجربی بهمدت 12 هفته و هفت جلسه فعالیت در هفته شامل چهار جلسه تمرین استقامتی تناوبی با شدت 75ـ55 درصد ضربان قلب بیشینه، دو جلسه تمرین مقاومتی دایرهای و یکجلسه تمرین هندبال بود. نمونهگیری خون از دو گروه پس از 12 ساعت ناشتایی، در دو نوبت پیش از شروع برنامۀ تمرینی و 72 ساعت پس از پایان برنامۀ تمرینی انجام پذیرفت. مقادیر ادیپونکتین و اینترلوکین شش پلاسما توسط روش الایزا اندازهگیری شد و بهمنظور مقایسۀ متغیرها بین گروهها از آزمون آماری ANOVA با اندازهگیریهای مکرر (2×2) در سطحP
تمرینات ترکیبی
ادیپونکتین
اینترلوکین شش
اضافهوزن
2016
07
22
159
172
https://spj.ssrc.ac.ir/article_776_c7fc2e80b6daeb0dabf046a6a27a80b9.pdf