پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93520171122The Influence of Core Stability Exercise and Vitamin D on Some of Physical Fitness Indices in Young Multiple Sclerosis (MS) Womenتأثیر تمرینات ثبات مرکزی و ویتامین D بر شاخص های آمادگی جسمانی زنان جوان مبتلا به ام.اس1734107910.22089/spj.2017.2244.1299FAهانیهرضاییکارشناسیارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه شیرازمریمکوشکیدانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه شیراز0000-0001-9563-9461محسنثالثیدانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه شیرازصادقایزدیاستادیار نورولوژی، دانشگاه علومپزشکی شیرازJournal Article20160223The purpose of present study was evaluating the influence of core stability exercise and vitamin D on some of physical fitness indices in young multiple sclerosis (MS) women. 36 relapsing remitting MS women with EDSS≤3 (age: 32.72±6.57y, height:164±4.23 cm, weight: 65.1±11.4 kg, disease duration:4±1.20) participated in the study voluntarily and were divided randomly to four groups including three experimental groups of supplementations (SUP), exercise, SUP + exercise and one control group. Before and after experimental period, all subjects participated in exercise tests including back muscle extensor strength test using dynamometer, muscular endurance of trunk using keeping trunk in angle of 60-degree, flexibility using Velez test, coordination test by repeated throwing of tennis ball, balance test using one leg stance. Core stability exercise was performed during 8 weeks and 3 times a week progressively (first session: keeping the motion for 5 S, with 6 repetitions, last session keeping the motion for 8 second with 10 repetition). Supplementation groups consumed 1500 IU vitamin D every two weeks. Statistical test of Analysis of Covariance was used for data analysis. Findings of the study indicated that in SUP + exercise group compared to control group significant increasing was observed in muscle strength (P=0.002) and endurance (P=0.001), flexibility (P=0.001) coordination (P=0.001) and balance(P=0.001), and compared to SUP significant increasing was found in muscle endurance (P=0.001), flexibility (P=0.001), coordination (P=0.001) and balance (P=0.001). Exercise (without SUP) compared to SUP caused increasing of muscle endurance (P=0.015), and compared to control group improved muscle endurance (P=0.02), coordination (P=0.031) and balance (P=0.001). SUP by itself did not cause any significant improvement in none of variables (P>0.05). According to priority exercise+SUP and exercise indicate positive influence on improving physical fitness indices.هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر تمرینات ثبات مرکزی و ویتامین D بر شاخصهای آمادگی جسمانی زنان جوان مبتلا به ام.اس بود. بدینمنظور، 36 زن مبتلا به ام.اس از نوع عودکننده ـ فروکشکننده با سطح وضعیت ناتوانی گسترش یافته( EDSS ) کمتر یا مساوی سه (با میانگین سنی 57/6±72/32 سال؛ قد 23/4±164 سانتیمتر؛ وزن 4/11±1/65 کیلوگرم؛ سابقۀ بیماری 20/1±4 سال) بهطور داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند و بهشکل تصادفی به چهار گروه (شامل: سه گروه مکمل، تمرین و ترکیب تمرین + مکمل و گروه کنترل) تقسیم شدند. قبل و بعد از دورۀ آزمایش، تمامی آزمودنیها در آزمون قدرت عضلات اکستنسور بالاتنه با دینامومتر، استقامت عضلات فلکسور تنه با آزمون نگهداری تنه در زاویۀ 60 درجه، انعطافپذیری با آزمون ولز، هماهنگی با آزمون پرتاب پیدرپی توپ تنیس و تعادل با آزمون ایستادن تکپا شرکت کردند. تمرینات ثبات مرکزی بهمدت هشت هفته و بهصورت سهبار در هفته بهطور فزاینده (جلسۀ اول، پنج ثانیه حفظ حرکت با شش تکرار تا جلسۀ آخر، هشت ثانیه حفظ حرکت با 10 تکرار) اجرا گشت. گروههای مکمل هر دو هفته، یکبارکپسول IU 1500 ویتامین D را مصرف میکردند. از آزمون آماری تحلیل کوواریانس برای ارزیابی اطلاعات استفاده شد. یافتهها نشان میدهد که تمرین ورزشی همراه با مصرف ویتامین D درمقایسه با گروه کنترل موجب بهبود قدرت (P=0.002) و استقامت (0.001=P) ) عضلانی، انعطافپذیری (P=0.001)، هماهنگی (P=0.001) و تعادل (P=0.001) شده و درمقایسه با مصرف ویتامین D، منجر به بهبود استقامت عضلانی (P=0.001)، انعطافپذیری (0.001=P)، هماهنگی (P=0.001) و تعادل (P=0.001) میگردد. همچنین، تمرین ورزشی بدون مصرف ویتامین D درمقایسه با گروه مصرف ویتامین D موجب بهبود استقامت عضلانی (P=0.015) شده و درمقایسه با گروه کنترل موجب بهبود استقامت (P=0.002)، هماهنگی (P=0.031) و تعادل(P=0.001) گشته است؛ اما مصرف ویتامین D بهتنهایی، تأثیر مثبت و معناداری بر متغیرهای پژوهش نداشت (P>0.05). با توجه به نتایج پژوهش میتوان گفت که بهترتیب اولویت، تمرین ورزشی همراه با مصرف ویتامین D و سپس تمرین ورزشی، تأثیر مطلوبی بر بهبود شاخصهای آمادگی جسمانی دارد.https://spj.ssrc.ac.ir/article_1079_cf8527d0daa68fd8726a8ed764359c88.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93520171122Acute Effects of Continuous or High Intensity Interval Exercise on Plasma Levels of E-Selectin and WBC Indices in CHD Patientsتأثیر حاد فعالیت تداومی و تناوبی شدید بر سطوح پلاسمایی ایی ـ سلکتین و شاخصهای گلبولهای سفید در بیماران عروق کرونر3548107210.22089/spj.2017.2614.1351FAهیوارحمانیدانشجوی دکترای فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی و تندرستی، دانشگاه شهید بهشتی تهران0000-0002-0202-7384سجاداحمدی زاددانشیار، عضو هیات علمی دانشکده علوم ورزشی و تندرستی، دانشگاه شهید بهشتی تهرانهادیروحانیاستادیار، عضو هیات علمی گروه فیزیولوژی ورزشی، پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی0000-0002-0437-753Xاکبرنوری حبشیدانشجوی دکترای فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی و تندرستی، دانشگاه شهید بهشتی تهرانمحمدمحمدی ده چشمهدانشجوی کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی و تندرستی، دانشگاه شهید بهشتی تهرانJournal Article20160605The aim of this study was to investigate the acute effects of continuous or high intensity interval exercise on plasma E-Selectin and WBC indices in CHD patients. Therefore, 30 male heart patients with Coronary Artery Bypass (CABG) and stenting (PCI) history voluntarily participated and divided into three groups: control, continuous and high-intensity interval (HIIT) group. Patients of HIIT group performed 8 repetitions of a 4-min interval training (2:2 min exercise: recovery, intensity: 90:30 %VO<sub>2peak</sub>), but continuous group performed a 30-min continuous exercise with a constant intensity at 60 %VO<sub>2peak</sub>. Blood samples were taken before and after exercise and their E-selectin and WBC indices were analyzed. The one-way ANOVA and Pearson correlation were used for statistical analysis. The results showed significant differences between the three groups for E-selectin increase (F<sub>2, 27</sub>=27.8, P<0.001). Bonferroni post hoc test has showed significant differences between control and interval (P=0.001), control and continuous (P=0.001) and also continuous and interval groups (P=0.009) in amount of increment. But no significant changes were observed in WBC indices responses between groups (P>0.05). It can be concluded that a session of exercise may stimulate the inflammation related processes that may be exacerbate in CABG and PCI patients by HIIT. Thus, using this type of exercise for just one session is not recommended in heart patients. <strong>هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر حاد فعالیت تناوبی شدید و تداومی بر سطوح پلاسمایی ایی ـ سلکتین و شاخصهای گلبولهای سفید در بیماران عروق کرونر بود. بدینمنظور، از بین بیماران قلبی مرد داوطلب با سابقۀ عمل جراحی بایپس و استنتگذاری، 30 بیمار انتخاب شدند و در سه گروه کنترل، تمرین تداومی و تناوبی شدید جای گرفتند. فعالیت تناوبی شامل: گرمکردن، هشت تکرار چهار دقیقهای فعالیت (دو دقیقه فعالیت با شدت 90 درصد اوج اکسیژن مصرفی و دو دقیقه استراحت فعال با شدت 30 درصد اوج اکسیژن مصرفی) و سردکردن بود. فعالیت تداومی نیز دربرگیرندۀ 30 دقیقه فعالیت با شدت 60 درصد اوج اکسیژن مصرفی بود. نمونههای خونی قبل و بعد از فعالیت جمعآوری شده و برای اندازهگیری ایی ـ سلکتین و شاخصهای گلبولهای سفید آنالیز گردیدند. از واریانس یکراهه و همبستگی پیرسون برای تحلیل آماری دادهها استفاده شد. نتایج نشان میدهد که بین افزایش ایی ـ سلکتین در سه گروه تفاوت معناداری وجود دارد (</strong><strong>P<0.001</strong><strong>، </strong><strong>F<sub>2,27</sub>=27.8</strong><strong>). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نیز حاکی از آن است که بالاتربودن میزان افزایش ایی ـ سلکتین در گروه تناوبی نسبت به گروه کنترل (</strong><strong>P<0.001</strong><strong>)، گروه تداومی نسبت به گروه کنترل (</strong><strong>P=0.001</strong><strong>) و گروه تناوبی نسبت به گروه تداومی (</strong><strong>P=0.009</strong><strong>) بهلحاظ آماری معنادار میباشد؛</strong><strong>اما تغییرات شاخصهای گلبولهای سفید در سه گروه تفاوت معناداری را نشان نمیدهد (</strong><strong>P>0.05</strong><strong>). بهطورکلی، یک جلسه فعالیت ورزشی برای بیماران عروق کرونر باعث تحریک مسیرهای التهابی و افزایش شاخصهای التهابی در بدن میشود که با افزایش شدت فعالیت بهواسطۀ فعالیت تناوبی شدید، این پاسخ افزایش مییابد؛ لذا، استفاده از این فعالیتها برای یک جلسه در بیماران قلبی پیشنهاد نمیشود. </strong>https://spj.ssrc.ac.ir/article_1072_91eb22247f8310f87b57bdc4c067c6d4.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93520171122Effect of Short Term Nano Selenium Supplementation and Exhausted Training in Oxidation Indices on Heart Tissue of Male Ratsتأثیر بارگیری کوتاهمدت نانوذرۀ سلنیوم و تمرین واماندهساز بر شاخصهای اکسایشی در بافت قلبی رتهای نر4962108310.22089/spj.2017.2686.1362FAحسنذوالفقار دیدنیدانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه ارومیهمحمدرضاذوالفقار دیدنیاستادیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه ارومیهسیامکعصری رضائیدانشیار بیوشیمی، دانشگاه ارومیهفیروزقادری پاکدلدانشیار فیزیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی ارومیهJournal Article20160626Thirty-six male wistar rats aged two months (200±8 g), were randomly divided into four groups: 1- control (12 rats), 2- Nano selenium (12 rats), 3- training (six rats) and 4- Nano selenium+ training (six rats). Then, they were supplemented with Nano selenium for 14 days (0.1 mg/kg/day) by Intraperitoneal injection. Six samples of heart tissue from groups of one and two during their resting time were collected. After two months training for groups three and four, second tissue samples were collected from all groups (in the two training groups immediately after last training session and in the other two groups during their resting time). Independent T test (P˂0.05) with SPSS21 software were used, in order to find differences in GPX, SOD, MDA and TAC between groups. First T test from first samples showed significant increase in GPX and TAC in the group two without no difference in MDA and SOD compared to the group one. Another T test between groups of one and two from second sampling indicated that, there is a significant increase in TAC in the group two compared to group one, but there were not any significant differences in other indices. The last T test from second sampling groups of three and four showed, there was a significant decrease in MDA and significant increase in GPX and TAC in group four compared to the group three, but There was not any significant difference in SOD between groups. Then short time supplementation of Nano selenium reduced the oxidative stress produced by exhausted exercise and consequently antioxidant system was amplified.جهت انجام پژوهش، 36 رت نر ویستار دو ماهه (200±8 گرم) بهطور تصادفی به چهار گروه کنترل (12 رت)، نانوسلنیوم (12 رت)، تمرین (شش رت) و نانوسلنیوم ـ تمرین (شش رت) تقسیم شدند. بارگیری نانوذرۀ سلنیوم (mg/kg/day 1/0) طی 14 روز به روش تزریق زیرصفاقی در گروههای دو و چهار صورت گرفت. سپس از گروههای یک و دو، شش رت انتخاب شد و نمونهبرداری قلبی (درحالت استراحت) انجام پذیرفت. علاوهبراین، برنامۀ تمرینی واماندهساز برای گروههای سه و چهار بهمدت دو ماه اجرا گردید. پس از دو ماه، از تمام گروهها (گروههای سه و چهار بلافاصله پس از آخرین جلسۀ تمرین؛ گروه یک و دو درحالت استراحت) نمونهبرداری دوم بافتی بهعمل آمد. از آزمون تی مستقل با استفاده از نرمافزار اس.پی.اس.اس 21 و سطح آلفای پنج درصد (P<0.05) جهت بررسی تغییرات مالوندیآلدئید، گلوتاتیونپراکسیداز ، سوپراکسیددیسموتاز و ظرفیت آنتیاکسیدانی کل استفاده گشت. آزمون اول از نمونههای مرحلۀ اول، نشاندهندۀ افزایش معناداری در گروه دو نسبت به گروه یک در ظرفیت آنتیاکسیدانی کل و گلوتاتیونپراکسیداز میباشد؛ اما در مالوندیآلدئید و سوپراکسیددیسموتاز تفاوت معناداری مشاهده نمیشود. آزمون دوم از نمونههای مرحلۀ دوم نیز بیانگر افزایش معنادار در ظرفیت آنتیاکسیدانی کل در گروه دو نسبت به گروه یک میباشد؛ اما تفاوت معناداری در دیگر شاخصهای پژوهش مشاهده نمیشود. علاوهبراین، در آزمون سوم از نمونههای مرحلۀ دوم، کاهش معناداری در مالوندیآلدئید و افزایش معناداری در ظرفیت آنتیاکسیدانی کل و گلوتاتیونپراکسیداز در گروه چهارم نسبت به گروه سوم مشاهده میگردد؛ اما تفاوت معناداری در سوپراکسیددیسموتاز به چشم نمیخورد؛ بنابراین، بارگیری کوتاهمدت نانوذرۀ سلنیوم از میزان استرس اکسایشی ناشی از فعالیت واماندهساز، کاسته و سیستم آنتیاکسیدانتی بدن را تقویت نموده است.https://spj.ssrc.ac.ir/article_1083_64ee4468202d147547dbc5791ce5b8c0.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93520171122Changes in Interleukin-2 and Interleukin-12 Cytokines in Spleen Cells of Balb-C Mice After Using an Acute Endurance Exercise as An Adjuvant for Herpes Simplex Virus 1 Vaccineتغییرات سایتوکاینهای اینترلوکین ـ2 و اینترلوکین ـ12 در سلولهای طحال موشهای بالبسی بهدنبال استفاده از یک وهله ورزش استقامتی بهعنوان اجوانت واکسن ویروس هرپس سیمپلکس یک6374107510.22089/spj.2017.3041.1409FAمهدیهملانوری شمسیاستادیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه تربیتمدرس0000-0003-4665-5363مهدیمهدویاستادیار ایمونولوژی پزشکی، انستیتو پاستور ایرانالهامحیدرزادهکارشناسیارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه آزاد واحد تفتJournal Article20160905For vaccine efficacy always using adjuvant has been considered by immunologists. Exercise can induce immune changes, and therefore, has been identified as an adjuvant for immune responses. The purpose of this study was to assess adjuvant effects of an acute endurance exercise on interleukin-2 and interleukin-12 cytokines of spleen cells in herpes simplex virus 1 vaccine model. 24 BALB/c mice, 4 to 5 weeks old and with an average weight of 17.6 g, were divided into 3 groups: control, vaccine and vaccine plus an acute endurance exercise. Two weeks after three booster shots of vaccine, interleukin-2 and interleukin-12 levels was determined in spleen cell culture with ELISA method. One-ways ANOVA statistical test were used for data analysis. The result of this study indicated that there are significant differences between groups in interleukin-2 (P=0.008). Tukey post hoc test results showed significant differences between control and vaccine plus an acute endurance exercise groups (P=0.006). Changes in interleukin-12 cytokine production in vaccine and endurance exercise group were not significant. Result of current study showed that interleukin-2 levels from spleen cells increased following using an acute endurance exercise as an adjuvant. It seems that using an acute endurance exercise probably increased efficacy of immune system in direction to T helper 1 cells against virus infections. در راستای افزایش کارایی واکسنها، استفاده از اجوانتها همواره موردتوجه ایمونولوژیستها بوده است. فعالیتهای ورزشی با توجه به تغییرات ایمونولوژیکی که ایجاد میکنند میتوانند بهعنوان اجوانت واکسن برای پاسخهای ایمنی مؤثر باشند. در این ارتباط، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر اجوانتی یک وهله ورزش استقامتی بر تولید سایتوکاینهای اینترلوکین ـ2 و اینترلوکین ـ12 از سلولهای طحال در مدل واکسن ویروس هرپس سیمپلکس یک بود. بدینمنظور، 24 موش نژاد بالبسی 5ـ4 هفته (با میانگین وزنی 67/17 گرم) به سه گروه کنترل، گروه واکسن و دریافتکنندۀ واکسن و یک وهله ورزش استقامتی تقسیم گردیدند. دو هفته بعد از سه دوره واکسن، تولید سایتوکاینهای اینترلوکین ـ2 و اینترلوکین ـ12 پس از کشت سلولی طحال توسط تکنیک الایزا سنجیده شد. برای بررسی متغیرهای پژوهش از آنالیز واریانس یکطرفه استفاده گردید. نتایج نشان میدهد که بین گروههای پژوهش درمورد سایتوکاین اینترلوکین ـ2 تفاوت معناداری وجود دارد (P=0.008). نتایج آزمون پیگیری توکی نیز نشاندهندۀ وجود تفاوت معنادار بین گروههای کنترل و دریافتکنندۀ واکسن و یک وهله ورزش استقامتی میباشد (P=0.006)؛ اما با وجود افزایش تولید سایتوکاین اینترلوکین ـ12 در گروه واکسن و یک وهله ورزش استقامتی، این افزایش معنادار نمیباشد. همچنین، نتایج حاکی از افزایش تولید سایتوکاین اینترلوکین ـ2 از سلولهای طحال بهدنبال استفاده از یک وهله ورزش استقامتی بهعنوان اجوانت است. بهنظر میرسد که استفاده از یک وهله ورزش استقامتی بهعنوان اجوانت واکسن ویروس هرپس سیمپلکس یک احتمالاً توانسته است کارایی سیستم ایمنی را درجهت سلولهای کمکی نوع یک بهمنظور مبارزه با عفونتهای ویروسی تقویت کند.https://spj.ssrc.ac.ir/article_1075_fc55861bafa699a1cc2b3ab138313c58.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93520171122Exercise Training Attenuates Detrimental Effects of Diabetes Mellitus on Reproductive Parametersهشت هفته تمرین هوازی اثرات مضر دیابت قندی بر پارامترهای باروری را تقلیل میدهد7588107610.22089/spj.2017.3100.1418FAعباسصارمیدانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه اراکJournal Article20160924Diabetes mellitus affect male reproductive function at multiple levels including control of spermatogenesis. The aim of this research was assessing the effect of aerobic training on reproductive parameters in diabetic male rats. Thirty male Wistar rats (age: 2-3 mount, weight: 200-250 gr) randomly divided in to three groups: healthy control, diabetic control and diabetic trained (n=10 each). A single intraperitoneal injection of streptozotocin at a dose of 55 mg/kg was used for induction of diabetes. One week after streptozotocin injection, the endurance training protocol was performed for eight weeks (five bouts per week of treadmill running each 20-60min with 27 m/min) and forty-eight hours after the last training session, left epididymis of the rats was examined for studying sperm parameters and blood serum samples were examined for evaluating reproductive hormones. Data were analyzed using one-way ANOVA and turkey’s post hoc test at 0.05%. All of the sperm parameters (count, motility, morphology and viability) significantly were lower in diabetic rat when compared with healthy control group (P<0.05), but, the data showed a significant elevation in all of the sperm parameters in diabetic + training when compared with diabetic control group (P<0.05). Also, the data showed a significant high in sex hormones (testosterone, luteinizing hormone, follicle-stimulating hormone) in diabetic + training when compared with diabetic control group (P<0.05). Exercise training can attenuate detrimental effects of diabetes mellitus on the sperm parameters and sex hormones in an experimental model.<strong>دیابت قندی عملکرد تولید مثلی مردان را در سطوح مختلف از جمله کنترل پارامترهای اسپرماتوژنز تحتتأثیر قرار میدهد. دراین راستا ﻫﺪف از پژوهش ﺣﺎﺿﺮ، ارزیابی اثر تمرین هوازی بر پارامترهای باروری در موش</strong><strong></strong><strong>های نر دیابتی بود. بدین منظور، 30 ﺳﺮ موش نر نژاد ویستار (با میانگین سنی دو تا سه ماه؛ وزن 250ـ200گرم) ﺑﻪ ﻃﻮر ﺗﺼﺎدﻓﯽ در سه ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل سالم، کنترل دیابتی و دیابتی ﺗﻤﺮﯾﻦ تقسیم شدند (هر گروه 10 سر). جهت دیابتیکردن موشها از یک مرحله تزریق درون صفاقی 55 میلیگرم/کیلوگرم استرپتوزوتوسین اﺳﺘﻔﺎده ﮔﺮدﯾﺪ و یک ﻫﻔﺘﻪ پس از ﺗﺰرﯾﻖ استرپتوزوتوسین، برنامۀﺗﻤﺮﯾﻦاﺳﺘﻘﺎﻣﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺪت هشت ﻫﻔﺘﻪ اجرا ﮔشت(پنج نوبت در هفته دویدن روی تردمیل؛ هر جلسه 20 تا شش دقیقه با سرعت 27 متر در دقیقه). 48 ﺳﺎﻋﺖ ﭘﺲ از آﺧﺮﯾﻦ ﺟﻠﺴﮥ ﺗﻤﺮﯾﻨﯽ، ﺣﯿﻮاﻧﺎت ﺗﺸﺮﯾﺢ شدند و اپیدیم چپ جهت بررسی پارامترهای اسپرم و سرم خون موشها جهت بررسی هورمون</strong><strong></strong><strong>های جنسی جمعآوری گردید. دادهﻫﺎ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزﻣﻮنﺗﺤﻠﯿﻞ وارﯾﺎﻧﺲ ﯾﮏ ﻃﺮﻓﻪ و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری (05/0) بررسی شد. نتایج بیانگر آن است که تمام پارامترهای اسپرمی (تعداد، تحرکپذیری، مورفولوژی و قابلیت حیات) به شکل معناداری در موشهای دیابتی در مقایسه با گروه کنترل سالم، کمتر میباشد (</strong><strong>P<0.05</strong><strong>). البته، یافتهها حاکی از آن است که تمام پارامترهای اسپرمی در گروه تمرین دیابتی درمقایسه با گروه کنترل دیابتی به شکل معناداری بالاتر میباشد(</strong><strong>P<0.05</strong><strong>). همچنین، نتایج نشان میدهد که هورمونهای جنسی (تستوسترون</strong><strong></strong><strong>، هورمون لوتئینهکننده و هورمون محرک فولیکولی) در گروه تمرین دیابتی در مقایسه با گروه کنترل دیابتی به طور معناداری بیشتر است(</strong><strong>P<0.05</strong><strong>). بهطورکلی در یک مدل تجربی، تمرین ورزشی میتواند اثرات مخرب دیابت قندی بر پارامترهای اسپرمی و هورمونهای جنسی را تقلیل دهد.</strong>https://spj.ssrc.ac.ir/article_1076_1cca947bf463fe81d88c5957b750bff4.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93520171122A Comparison on the Effect of 8 Weeks High Intensity Interval and Moderate-Intensity Aerobic Continuous Training on Selected Predictive Factors of Heart Failure in Sedentary Postmenopausal Womenمقایسۀ اثر دو شیوۀ تمرینی تناوبی شدید و تمرین تداومی با شدت متوسط بر عوامل پیشبینیکنندۀ منتخب نارسایی قلبی در زنان یائسۀ کمتحرک89104107710.22089/spj.2017.3168.1435FAدیاناکیهانی بروجنیدکتری فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه ارومیهبختیارترتیبیاندانشیار آسیبشناسی و حرکات اصلاحی، دانشگاه علامه طباطبایی تهران0000-0002-4653-5620Journal Article20161009Physical activity reduces the risk of cardiovascular disease by modification of inflammation. The purpose of present study was to compare the effect of 8 weeks high intensity interval and moderate-intensity aerobic continuous training on predictive factor of heart failure in sedentary postmenopausal women. In this study, 30 healthy sedentary postmenopausal women (mean ± SE: age, 55.45 ± 0.49 years; weight, 71.26 ± 1.59 Kg) were selected in Isfahan and the subjects were randomly divided into three groups high intensity interval training, moderate-intensity aerobic continuous training and control. The high intensity interval training group participated in an exercise program at 60–90% of heart rate reserve and the moderate-intensity aerobic continuous training group participated in an exercise program at 50–65% of heart rate reserve but the control group did not participate in any regular physical activity program during this period. C-reactive protein and lipid profiles were compared using repeated measure ANOVA before and after 8 weeks in three groups. The results showed a significant decrease in C reactive protein and increase in high intensity lipoprotein of high intensity interval training group in comparison of other groups. A significant increase in HDL-C/LDL-C was seen in both training groups compared to the control group. Results of this study showed that high intensity interval training have more effective role than moderate-intensity aerobic continuous training exercises in preventing of cardiovascular diseases in postmenopausal women.<strong>فعالیت بدنی خطر ابتلا به بیماری<span style="text-decoration: underline;"></span>های قلبی ـ عروقی را با تعدیل فرایند التهاب کاهش میدهد. دراینراستا، هدف از پژوهش حاضر مقایسۀ دو شیوۀ تمرینی تناوبی شدید و تمرین تداومی با شدت متوسط بر عوامل پیشبینیکنندۀ نارسایی قلبی در زنان یائسۀ کمتحرک بود. در این پژوهش 30 زن یائسۀ کمتحرک (با میانگین</strong><strong>±</strong><strong>انحراف معیار سنی 49/45</strong><strong>±</strong><strong>0/55 سال؛ وزن 59/1</strong><strong>±</strong><strong>26/71 کیلوگرم) سالم شهر اصفهان انتخاب شده و به سه گروه تمرین تناوبی شدید، تمرین تداومی با شدت متوسط و کنترل تقسیم گردیدند. گروه تمرین تناوبی شدید در برنامهای با شدت 60 تا 90 درصد ضربان قلب ذخیره و گروه تمرین تداومی با شدت متوسط در برنامهای با شدت 50 تا 65 درصد ضربان قلب ذخیره شرکت کردند؛ اما گروه کنترل درطول این دوره در هیچگونه برنامۀ ورزشی منظمی شرکت نکرد. در این پژوهش پروتئین واکنشگر سی و شاخصهای نیمرخ لیپیدی، قبل و بعد از هشت هفته با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازههای تکراری در سه گروه مقایسه گردید. نتایج نشاندهندۀ کاهش معنادار نشانگر التهابی پروتئین واکنشگر سی و افزایش معنادار لیپوپروتئین پرچگال در گروه تمرین تناوبی شدید نسبت به دو گروه دیگر میباشد. همچنین، افزایش معنادار نسبت لیپوپروتئین پرچگال به لیپوپروتئین کمچگال در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل مشاهده میشود. بهطورکلی، یافتههای این پژوهش نشاندهندۀ نقش مؤثرتر تمرینات تناوبی شدید نسبت به تمرینات تداومی با شدت متوسط در پیشگیری از بیماریهای قلبی ـ عروقی در زنان یائسه میباشد.</strong>https://spj.ssrc.ac.ir/article_1077_96a2bf617272361fee85e5f116f113f1.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93520171122The Effect of Endurance Training at Moderate Intensity on Changes of Serum Concentration of MIF and It’s Relationship with Plasma White Blood Cells, Glucose, and Insulin Changes in Type 2 Diabetic Womenاثر تمرینات استقامتی با شدت متوسط بر تغییرات سطوح سرمی فاکتور مهارکنندۀ ماکروفاژ و ارتباط آن با تغییرات گلبول سفید، گلوکز و انسولین پلاسما در زنان دیابتی نوع دو105118108010.22089/spj.2017.3151.1429FAسمیرازندکارشناسیارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه شهید باهنر کرمانروح اللهنیکوییدانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه شهید باهنر کرمان0000-0002-2841-0373داریوشمفلحیاستادیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه شهید باهنر کرمانJournal Article20161018The aim of the present study was to investigate the effect of endurance training on changes of serum concentration of MIF and its relationship with plasma white blood cells, glucose, and insulin changes in type 2 diabetic women. Twenty-Four subjects (age 55±6.6 years and weight 73±5.1) randomly divided in two groups, including control (n=12) and trained (n=12). Trained group performed eight weeks of endurance training including running at of 55-75% of their heart rate maximum for 40 to 60 minutes. Blood samples were collected before training protocol and 72 hours after the last exercise session. Plasma glucose was measured with glucose oxidase method; Serum MIF and plasma insulin concentration were measured by ELISA method. Difference of variables between groups were evaluated by analysis of covariance and multiple regression analysis was used to determine the possible contribution of white blood cells, glucose, and insulin changes to serum MIF changes after training protocol. Compared to the control group, concentration of serum MIF (P=0.03), plasma glucose (P=0.02), plasma insulin (P=0.04), white blood cell population (P=0.002), and HOMA_IR index values (P=0.01) in trained group significantly decreased after eight week of endurance training. Significant correlation was found between the exercise-induced changes in white blood cell population and serum MIF concentration (P=0.05). Sixty-three present of the variance in the changes in serum MIF concentration could be predicted by only the changes in white blood cell population. In summary, long-term endurance training is accompanied by decrease in white blood cell population and these changes could predict the exercise-induced suppression in serum MIF concentration after endurance training.هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین استقامتی بر تغییرات سطوح سرمی فاکتور مهارکنندۀ ماکروفاژ و ارتباط آن با تغییرات گلبول سفید، گلوکز و انسولین پلاسما در زنان دیابتی نوع دو بود. بدینمنظور، 24 زن مبتلا به دیابت نوع دو مصرفکنندۀ متفورمین (با میانگین سنی 6/6±55 سال؛ وزن 1/5±73 کیلوگرم) به دو گروه 12 نفری کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین هشت هفته تمرین استقامتی مشتمل بر دویدن با شدت 55 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب را بهمدت 40 تا 60 دقیقه انجام داد. نمونۀ خونی نیز قبل از اجرای تمرین و 72 ساعت پس از اتمام آخرین جلسۀ تمرین جمعآوری شد. همچنین، غلظت گلوکز با روش گلوکز اکسیداز و غلظت فاکتور مهارکنندۀ ماکروفاژ سرم و انسولین پلاسما با روش الایزا اندازهگیری گشت. برای مقایسۀ متغیرهای بین گروهها نیز از آزمون آماری آنالیز کوواریانس استفاده شد و جهت بررسی ارتباط بین تغییرات گلبول سفید، گلوکز و انسولین پلاسما با تغییرات سطوح سرمی فاکتور مهارکنندۀ ماکروفاژ و تعیین اشتراک احتمالی این عوامل در تغییرات فاکتور مهارکنندۀ ماکروفاژ سرم، آزمون رگرسیون چندگانه مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که پس از هشت هفته تمرین استقامتی، غلظت فاکتور مهارکنندۀ ماکروفاژ سرم (P=0.03)، غلظت گلوکز پلاسما (P=0.02)، غلظت انسولین پلاسما (P=0.04)، تعداد گلبولهای سفید پلاسما (P=0.002) و شاخص مقاومت به انسولین (P=0.01) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری داشته است. همچنین، ارتباط معناداری بین تغییرات تعداد گلبولهای سفید پلاسما و غلظت فاکتور مهارکنندۀ ماکروفاژ سرم (P=0.05) مشاهده شد. شایانذکر است که 63 درصد از تغییرات فاکتور مهارکنندۀ ماکروفاژ سرم تنها با تغییر در تعداد گلبول سفید پلاسما قابلپیشبینی بود. بهطورکلی، میتوان گفت که انجام تمرین استقامتی با کاهش در تعداد گلبولهای سفید سرمی همراه است و این تغییرات تاحدی میتواند کاهش در سطوح سرمی فاکتور مهارکنندۀ ماکروفاژ پس از تمرین استقامتی را تبیین نماید.https://spj.ssrc.ac.ir/article_1080_9cd90a73581aac414516c7b1594b6ad8.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93520171122The Effects of High Intensity Interval Training and Flaxseed Oil Supplement on Pain Feeling in Male Ratsتأثیر تمرین تناوبی شدید و مکملسازی روغن بذر کتان بر احساس درد القاشده در موشهای صحرایی نر119130107410.22089/spj.2017.3361.1457FAصالحرحمتی احمدآباددانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزمحمدعلیآذربایجانیاستاد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزمحمدناصحیدانشیار علوم شناختی دانشگاه علومپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد پزشکی، تهرانJournal Article20161127<strong>This study investigates the effect of high intensity interval training and flaxseed oil supplement on pain feeling in male rats. Forty adult Wistar rats were randomly divided into eight groups (five in each group) including control- saline, training- saline, extracts dose of 100 mg/kg, extracts dose of 200 mg/kg, extracts dose of 300 mg/kg, extracts dose of 100 mg/kg- training, extracts dose of 200 mg/kg-training and extracts dose of 300 mg/kg-training. Training groups was given high-intensity interval training (10 weeks, five sessions in week) on a rodent treadmill at 90 to 95 percent of VO2max and supplement groups also received flaxseed oil. Pain threshold assessment by the hot plate test with a temperature of 55 ± 0.5° C. Statistical analyses were performed using a two-way analysis of variance. Least significant difference posts hoc test was used in the event of a significant (P<0.05). Result showed that supplement induced significant decreases in pain feeling (P=0.004) that extracts dose of 300 group has lower pain feeling than extracts dose of 100 (P=0.012). Pain feeling significantly lower in the group of supplements-exercises than exercise and control-saline groups (P<0.05). Flaxseed oil due to vitamins and unsaturated fatty acids has been able to reduce the pain of intense exercise. Therefore, flaxseed oil supplement to reduce pain of heavy physical activity is recommended.</strong><strong>هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید و مکملسازی روغن بذر کتان بر درد القاشده در موشهای صحرایی نر بود. بدینمنظور، 40 سر موش صحرایی بالغ</strong><strong>از نژاد ویستار بهعنوان نمونۀ آماری انتخاب شده و بهصورت تصادفی به هشت گروه (پنج سر در هر گروه) کنترل ـ سالین، تمرین ـ سالین، عصارۀ دوز 100، عصارۀ دوز 200 ، عصارۀ دوز 300، تمرین ـ عصارۀ دوز 100، تمرین ـ عصارۀ دوز 200 و تمرین ـ عصارۀ دوز 300 میلیگرم بر کیلوگرم</strong><strong>تقسیم گردیدند. گروههای تمرینی با 90 تا 95 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی به تمرین اینتروال روی نوارگردان مخصوص جوندگان پرداختند (10 هفته، پنج جلسه در هفته) و گروههای مکمل، روغن بذر کتان را دریافت نمودند. ارزیابی آستانۀ احساس درد توسط آزمون صفحۀ داغ با دمای 5/0</strong><strong>±</strong><strong>55 درجۀ سانتیگراد صورت گرفت. برای بررسی تفاوت بین گروهها نیز از آزمون آنالیز واریانس دوطرفه استفاده شد و سطح معناداری کمتر از (05/0) لحاظ گردید. نتایج نشان میدهد که استفاده از مکمل باعث کاهش معنادار احساس درد شده است (</strong><strong>P=0.004</strong><strong>) که البته این کاهش در گروه عصاره دوز 300 بهشکل معناداری بالاتر از گروه عصاره دوز 100 است (</strong><strong>P=0.012</strong><strong>). همچنین، احساس درد در گروههای تعاملی تمرین مکمل بهطور معناداری کمتر از گروههای تمرین و کنترل ـ سالین میباشد (</strong><strong>P<0.05</strong><strong>). احتمالاً مصرف مکمل بهدلیل وجود ویتامینها و روغنهای غیراشباع مفید میتواند احساس درد ناشی از تمرین شدید را تعدیل کند؛ بنابراین، استفاده از روغن بذر کتان جهت کاهش درد ناشی از فعالیت بدنی سنگین توصیه میگردد. </strong>https://spj.ssrc.ac.ir/article_1074_41714083b4ee8809ed75b5ad8ca7ee71.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93520171122Effect of Progressive Resistance Training on Serum Levels of Sex Hormones and Epidydimal Sperms Count in Rats Fed with Sucrose Solutionتأثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر سطوح سرمی برخی از هورمونهای جنسی و تعداد اسپرمهای اپیدیدیمی در موشهای صحرایی تغذیهشده با محلول ساکاروز131146108410.22089/spj.2017.3495.1477FAرامینمهمان دوستکارشناسارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه مازندرانعلی رضاصفرزادهدانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه مازندران0000-0002-8413-3665فرشتهمیر محمد رضاییاستادیار زیستشناسی تکوینی، دانشگاه مازندرانJournal Article20161224Excessive intake of sugar-sweetened beverages can lead to abnormalities in spermatogenesis and some of sex hormones levels. The purpose of this study was to investigate the effect of resistance training with progressive load on serum levels of sex hormones and number of epidydimal sperms count in rats fed with sucrose solution. Thirty-two male Wister rats (8-10 weeks old, mean weight 158.93±8.36 grams) were randomly divided initially into fed with and without 30% sugar solution groups, and after four weeks, each of these groups were divided into control and training groups (totally 4 groups). The training groups were subjected to 8 weeks progressive resistance training program, every other day, 3 days in week. Fasting serum levels of testosterone, follicle stimulating hormone (FSH) and luteinizing hormone (LH), as well as epidydimal sperms count were measured. The results of two ways ANOVA with P≤0.05 indicated that interacting effects of resistance training and fed with sucrose solution induced a reduction in serum LH levels (P=0.02) and sperms count (P<0.01). Consumption of sucrose solution lead to a decline in serum LH and FSH levels, and sperms count (P<0.05). Progressive resistance training in the sucrose solution decreased serum LH (P<0.01) and FSH (P=0.04) levels compared with control group. It seems that high intensity resistance training in subjects with regular consumption of high sugar, can lead to impaired spermatogenesis by changing the levels of some sex hormones.مصرف زیاد نوشیدنیهای شیرینشده با شکر میتواند منجر به اختلال در سطوح برخی از هورمونهای جنسی و اسپرماتوژنز گردد. دراینراستا، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر مقادیر سرمی برخی از هورمونهای جنسی و تعداد اسپرمها در موشهای صحرایی تغذیهشده با محلول ساکاروز بود. بدینمنظور، 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار هشت تا 10 هفتهای (با میانگین وزنی 36/8±93/158 گرم) بهطور تصادفی ابتدا در دو گروه تغذیه با و بدون محلول ۳0 درصد شکر جای گرفتند و پس از گذشت چهار هفته، هریک از این گروهها به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. گروههای تمرینی بهمدت هشت هفته تمرین مقاومتی فزاینده را بهصورت سه روز در هفته و یک روز درمیان انجام دادند. وزن بدن، غلظت سرمی هورمونهای تستوسترون و تحریککنندۀ فولیکولی و لوتئینی اندازهگیری گردید و تعداد اسپرمهای اپیدیدیمی شمارش گشت. نتایج آزمون آنالیز واریانس دوسویه با سطح معناداری (P≤0.05) نشان میدهد که اثر تعاملی تمرین مقاومتی و تغذیه با محلول ساکاروز منجر به کاهش مقادیر سرمی هورمون لوتئینی (P=0.02) و تعداد اسپرمها (P<0.01) شده است. همچنین، مصرف محلول ساکاروز موجب کاهش معنادار مقادیر سرمی هورمونهای لوتئینی و تحریککنندۀ فولیکولی و تعداد اسپرمها (P<0.05) گردیده است. علاهبراین، تمرین مقاومتی فزاینده در گروه مصرفکنندۀ محلول ساکاروز منجر به کاهش معنادار سطوح سرمی هورمون لوتئینی (0.01P<) و تحریککنندۀ فولیکولی (P=0.04) درمقایسه با گروه کنترل شده است. این نتایج بیانگر آن است که تمرینات مقاومتی با شدت بالا ممکن است با تغییر در سطوح برخی از هورمونهای جنسی، منجر به اختلال بیشتر در روند اسپرماتوژنز در افرادی شود که مصرف مداوم و بالای شکر دارند.https://spj.ssrc.ac.ir/article_1084_d8a80f051dbeeff71ede9d023d2987d2.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93520171122The Effect of An Acute High Intensity Resistance Exercise on Blood Coagulation and Fibrinolysis Factors Pre-and Post 10 Weeks Resistance Training in Obese Childrenاثر یک جلسه ورزش مقاومتی با شدت بالا بر عوامل انعقادی و فیبرینولیز خون، قبل و بعد از 10 هفته تمرین مقاومتی در کودکان چاق147164107810.22089/spj.2017.4007.1543FAاصغرتوفیقیدانشیار فیزیولوژی ورزشی، فیزیولوژی ورزشی و حرکات اصلاحی دانشگاه ارومیه0000-0003-3626-1782وفاکریم نیا صاحبدانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه ارومیهJournal Article20170421The aim of this study was to evaluate the effect of an acute high intensity resistance exercise (AHIRE) on blood coagulation and fibrinolysis factors pre-and post 10 weeks resistance training in obese children. 30 obese children (8-12 yr) voluntary with body mass index 27.08±0.96 kg/m<sup>2</sup> were divided into control and training groups. The resistance training consists of ten weeks (3 times per week) with the intensity of 40-60% 1 repetition maximum (1RM) for eight exercises. Acute high intensity resistance exercise includes 2 sets of 12 repetitions with 75%1-RM for eight exercises. Blood samples were taken 4 times before and after training period (before and immediately after acute exercise). The AHIRE causes increase in tPA and vWF and causes decrease in PAI-1. There were no signigicant changes in protein S, protein C levels, platelet count, aPPT and PT in response to AHIRE in control and training groups. D-dimer levels increased in respose to exercise in taining group only. Also, ten weeks resistnace training causes reduction in fibrinogen and IL-6 levels in response to AHIRE compared to the control group. Before resistance training the results suggested that changes in coagulation and fibrinolysis factors were similar in both control and training groups approximately, in response to AHIRE. But after adaptation to resistance training, the training group showed higher fibrinolysis factors and lower coagulation and inflammation factors in response to AHIRE, that was showed with elevation in tPA, D-dimer and vWF and reduction in IL-6 and fibrinogen levels.هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر یک جلسه ورزش مقاومتی با شدت بالا بر عوامل انعقادی و فیبرینولیز، قبل و بعد از 10 هفته تمرین مقاومتی در کودکان چاق بود. بدینمنظور، 30 کودک پسر چاق هشت تا 12 سال (با شاخص تودۀ بدن 96/08±0/27 کیلوگرم بر متر مربع) به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. تمرین مقاومتی بهصورت سه جلسه در هفته و بهمدت 10 هفته با شدت 60ـ40 درصد یک تکرار بیشینه برای هشت حرکت اجرا شد. ورزش مقاومتی با شدت بالا شامل دو ست 12 تکراری با 75 درصد یک تکرار بیشینه برای هشت حرکت بود. خونگیری در چهار مرحله، قبل و بعد از دورۀ تمرینی در دو نوبت (قبل و بلافاصله پس از فعالیت حاد) انجام شد. برمبنای نتایج مشاهده میشود که یک جلسه فعالیت مقاومتی با شدت بالا باعث افزایش سطوح عامل فعالکنندۀ پلاسمینوژن بافتی و وان ویلبراند و کاهش عامل مهارکنندۀ فعالکنندۀ پلاسمینوژن ـ 1 شده است؛ اما در هیچیک از گروهها تغییری در سطوح پروتئین S، پروتئین C، تعداد پلاکتها، زمان نسبی ترومبوپلاستین و زمان پروترومبین در پاسخ به یک جلسه فعالیت مقاومتی مشاهده نمیشود. سطوح D ـ دایمر نیز تنها در گروه تمرین در پاسخ به فعالیت افزایش یافته است. علاوهبراین، تفاوت بینگروهی در سطوح فیبرینوژن و اینترلوکین6 مشاهده میشود. همچنین، یافتهها حاکی از آن است که تغییرات عوامل فیبرینولیز و انعقادی قبل از تمرین مقاومتی در هر دو گروه کنترل و تمرین در پاسخ به ورزش مقاومتی حاد تقریباً مشابه میباشد؛ اما پس از سازگاری با تمرینات مقاومتی، در گروه تمرین مقاومتی افزایش عوامل فیبرینولیز و کاهش عوامل انعقادی و التهابی در پاسخ به یک جلسه ورزش مقاومتی حاد مشاهده میشود که با سطوح پلاسمایی عامل فعالکنندۀ پلاسمینوژن بافتی ،D ـ دایمر و عامل وانویلبراند بالاتر و سطوح اینترلوکین6، عامل مهارکنندۀ فعالکنندۀ پلاسمینوژن ـ 1 و فیبرینوژن پایینتر نشان داده شده است.https://spj.ssrc.ac.ir/article_1078_7ad12979a007435b44325c0a4cc2a244.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93520171122Effects of Different Exercise Training on Vascular Endothelial Function- Meta Analysis Iranian and International Studiesتأثیر تمرینات مختلف ورزشی بر عملکرد اندوتلیال عروق؛ متاآنالیز مطالعات داخل و خارج از کشور165186108610.22089/spj.2017.4023.1547FAعذرااحمدیدانشجوی دکترای فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه مازندرانولی اللهدبیدی روشناستاد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه مازندران0000-0002-2202-7349آرشجلالیاستادیار آمار زیستی، دانشگاه علومپزشکی تهرانJournal Article20170424The aim of this peper was meta-analysis of studies on the effectiveness of different exercise training on vascular endothelial function. To assessment studies in the field of vascular endothelial function search was done in databases; PubMed, scienceDirect, Scopus, Web of science, SID, Magiran and google Scholar with specified keywords among articles that were published in the years 1986 to 2016 both in Persian and English. After initial screening, full text search and critical appraisal, studies which pass the inclusion criteria were analyzed. Among imported article, 14 study which included 17 trials with meta-analysis inclusion criteria were analyzed. The results of the meta-analysis of studies showed that exercise can improve flow mediated dilation in healthy subjects (SMD=0.75, 95% CI 0.49–1.00, P=0.001) and patients with coronary artery disease (SMD=0.47, 95% CI 0.29–0.65, P=0.001). Although the effect size obtained for various exercise training are different, but considering the low number of studies, we cannot make an absolute statement about the superiority of one method of training. The exercise can be effective in improving endothelial function, although still high-quality research studies with sufficient sample size is needed.<strong>هدف از پژوهش حاضر، متاآنالیز مطالعات انجامگرفته درزمینۀ اثربخشی تمرینات مختلف ورزشی بر عملکرد اندوتلیال عروق بود. برای بررسی مطالعات انجامشده درمورد عملکرد اندوتلیال عروق، جستجو در پایگاههای اطلاعاتی پابمد، ساینس دایرکت، اسکوپوس، وب آو ساینس، اس.آی.دی، مگ ایران و گوگل اسکولار با کلمات کلیدی مشخصشده بین مقالاتی که طی سالهای (1986) تا (2016) به زبانهای فارسی و انگلیسی منتشر شده بودند، انجام گرفت. پس از غربالگری اولیه، بررسی متن کامل و ارزیابی نقادانۀ مطالعات، مقالاتی که دارای معیارهای ورود به پژوهش بودند، موردآنالیز قرار گرفتند و درنهایت، 14 پژوهش که شامل 17 کارآزمایی با معیارهای ورود به متاآنالیز بود، آنالیز گردید. نتایج متاآنالیز نشان میدهد که روشهای مختلف تمرینی میتواند موجب بهبود شاخص اتساع عروقی وابسته به جریان خون در آزمودنیهای سالم (اندازه اثر 84/0 و سطح معناداری 001/0) و افراد مبتلا به بیماری شریان کرونر (اندازه اثر 49/0 و سطح معناداری 001/0) گردد. ازسویدیگر، اگرچه اندازۀ اثر بهدستآمده برای تمرینات ورزشی مختلف با یکدیگر متفاوت است؛ اما با توجه به تعداد پایین مطالعات نمیتوان درمورد برتری یک روش تمرینی اظهارنظر قطعی نمود. بهطورکلی، میتوان گفت که تمرینات ورزشی میتواند در بهبود عملکرد اندوتلیال عروق مؤثر باشد؛ اگرچه باز هم نیاز به مطالعاتی با کیفیت بالا و حجم نمونۀ کافی دراینزمینه احساس میشود. </strong>https://spj.ssrc.ac.ir/article_1086_803c65bbe5b47745af79eefec5702d9a.pdf