پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93420170622Content Analysis of Journal of Sport Physiologyتحلیل محتوای نشریۀ فیزیولوژی ورزشی پژوهشگاه تربیتبدنی و علوم ورزشی1734101210.22089/spj.2017.3471.1475FAمعصومههلالی زادهاستادیار فیزیولوژی ورزشی، پژوهشگاه تربیتبدنی و علوم ورزشیمحمود رضاتقی زادهدانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه شهید بهشتیمصطفیافشاریاستادیار مدیریت ورزشی، پژوهشگاه تربیتبدنی و علوم ورزشیراضیهایرانیدانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی سیستمهای اقتصادی اجتماعی، دانشگاه پیام نور شمیرانات، کارشناس پژوهشگاه تربیتبدنی و علوم ورزشیJournal Article20161221The aim of this study was to analyze the content of journal of Sport Physiology since the first issue until 2016. While the description of content was quantitative, a systematic and objective approach was also considered. According to the results, the total number of papers were 263, in which 64.3% were in the scope of health, 22.3% were in the scope of championship and 13.3% remained papers were related to other areas, in terms of field of study. Surveying research designs, the methodology of 9.9% was descriptive, 76.8% was quasi-experimental, 12.5% was experimental and 0.8% were done by other methods. Surveying participants indicated that in terms of age, the young people had the highest portions with 4.57% and the lowest portions related to children and the elderly people. Also in terms of health status, healthy subjects (40.7%) and patients (11%) had the highest and the lowest frequency, respectively. In terms of dependent variable, cardiovascular and respiratory (30.4%) had the highest and sports nutrition (4.9%) had the lowest frequency. Based on research findings, it can be concluded that in terms of field of study, the highest portion of papers published in journal of Sport Physiology were in the health area and the most researches were quasi- experimental design in terms of research designs. Also, researches were mainly performed on healthy and non-athlete subjects in adult age range. Generally, regarding research frequency imbalance in various fields of exercise physiology, it would be recommended to determine research priorities for this journal.<strong>هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای نشریۀ فیزیولوژی ورزشی در بازۀ زمانی (1395ـ1388) بود. تحلیل محتوا بهصورت کمى و بهلحاظ پراکندگى موضوعى انجام شد</strong><strong>.</strong><strong> پس از مراجعه به نسخۀ بایگانی شمارههای منتشرشدۀ نشریه و ورود دادههای کمی خام در برگۀ کدگذاری، شاخصهای آماری توصیفی توسط نرمافزار اس.پی.اس.اس محاسبه شد و جدولهای توزیع فراوانی تنظیم گردید. نتایج نشان میدهد که از مجموع 263 مقالۀ بررسیشده بهلحاظ حوزۀ مطالعاتی، 3/64 درصد در حوزۀ سلامت، 4/22 درصد در حوزۀ ورزش قهرمانی و 3/13 درصد در سایر مباحث بوده است. از نظر روش پژوهش نیز 9/9 درصد مقالات توصیفی، 8/76 درصد نیمهتجربی، 5/12 درصد تجربی و 8/0 درصد مربوط به سایر روشها بودهاند. بررسی آزمودنیها بیانگر آن است که از نظر سن، جوانان با 4/57 درصد دارای بیشترین سهم هستند و کمترین سهم از آن کودکان و سالمندان میباشد. همچنین، از نظر وضعیت سلامت بهترتیب افراد سالم (7/40 درصد) و بیمار (11 درصد) دارای بیشترین و کمترین فراوانی هستند. بهلحاظ متغیر وابسته نیز قلب و عروق و تنفس (4/30 درصد) دارای بیشترین فراوانی بوده و تغذیۀ ورزشی (9/4 درصد) کمترین فراوانی را بهخود اختصاص داده است. براساس یافتهها میتوان نتیجهگیری کرد که بیشترین سهم مقالات منتشرشده در نشریۀ فیزیولوژی ورزشی بهلحاظ حوزۀ مطالعاتی در حوزۀ سلامت و بهلحاظ روش پژوهش در حوزۀ مطالعات نیمهتجربی است. بهلحاظ آزمودنیها نیز بهطور عمده، مطالعات روی افراد سالم، غیرورزشکار و گروه سنی جوانان انجام شده است. درمجموع، با توجه به عدم توازن مطالعات انجامشده در حیطههای گوناگون فیزیولوژی ورزشی، تعیین اولویتهای پژوهشی برای این نشریه ضروری بهنظر میرسد.</strong>پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93420170622Acute Effects of an Interval Aerobic Session on Flow-Mediated Dilation and Blood Pressure in Women with Prehypertensionآثار حاد یک وهله فعالیت هوازی تناوبی بر اتساع رگی ناشی از جریان و فشارخون در زنان مبتلا به پیشپرفشاریخون3548100010.22089/spj.2017.533.1084FAساراظاهریکارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه رازیوحیدتادیبیدانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه رازی0000-0003-4560-5006امیر عباسمنظمیاستادیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه رازیفرهادنعلینیاستادیار رادیولوژی، دانشگاه علومپزشکی کرمانشاهJournal Article20150620The purpose of this study was to investigate the acute effects of an interval aerobic session on Flow-Mediated Dilation and blood pressure in women with prehypertension (SBP=120-139 mmHg or DBP=80-89 mmHg). For this purpose, 12 women with prehypertension (mean±SD age 29.4±3.6 years, weight 65.7±4.6 kg, BMI 24.9±1.5 kg.m<sup>2</sup>), without exercise activities or any cardiovascular disease, were participated in control and aerobic exercise trials. Interval aerobic exercise concluded four sets of four minutes running with 90 to 95 percent of maximal heart rate, and four minutes of active walking rest intervals. Flow mediated dilation was measured before and one hour after the exercise session using Doppler sonography. And, blood pressure was measured before, immediately, and every 10min for 60min after the exercise session. Results of the paired-samples t-test showed a significant increase in the Flow-Mediated Dilation, one hour after interval aerobic exercise (P=0.000). In addition, interval aerobic exercise can significantly reduce the blood pressure from 20 to 60 minutes after the exercise. In conclusion, this study shows that performing a session of interval aerobic exercise, leads to improved Flow-Mediated Dilation and blood pressure in women with prehypertension.<strong>هدف از پژوهش حاضر بررسی آثار یک وهله فعالیت هوازی تناوبی بر اتساع رگی ناشی از جریان و فشارخون در زنان مبتلا به پیشپرفشاریخون (فشارخونسیستولی 120تا139 یا دیاستولی 80تا89 میلیمترجیوه) بود. بدینمنظور، 12 زن مبتلا به پیشپرفشاریخون (با میانگین سنی 6/3±4/29 سال؛ وزن 6/4±7/65 کیلوگرم؛ شاخص توده بدن 5/1±9/24 کیلوگرم بر مترمربع)، بدون سابقه فعالیت ورزشی و ابتلا به هرگونه بیماری قلبی ـ عروقی در دو شرایط کنترل و فعالیت هوازی تناوبی مورد مطالعه قرار گرفتند. فعالیت هوازی تناوبی شامل چهار ست چهار دقیقهای دویدن با شدت 90 تا 95 درصد ضربان قلب بیشینه و چهار دقیقه فاصله استراحتی فعال بهصورت راهرفتن بود. اتساع رگی ناشی از جریان پیش از فعالیت و یک ساعت پس از آن با استفاده از دستگاه سونوگرافی داپلر اندازهگیری شد. فشارخون نیز پیش از فعالیت و بلافاصله تا یک ساعت پس از فعالیت در فواصل 10 دقیقهای اندازهگیری گردید. یافتههای آزمون تی وابسته نشان میدهد که فعالیت هوازی تناوبی موجب افزایش معنادار اتساع رگی ناشی از جریان در یک ساعت پس از تمرین میشود (P=0.000). همچنین، فعالیت هوازی تناوبی موجب کاهش معنادار فشارخون از دقیقه 20 پس از فعالیت گردید که این کاهش تا آخرین زمان اندازهگیری فشارخون؛ یعنی 60 دقیقه پس از فعالیت ادامه داشت. بهطورکلی، یافتهها حاکی از آن است که انجام یک وهله فعالیت هوازی تناوبی با پاسخ مثبت در اتساع رگی ناشی از جریان و فشارخون در زنان مبتلا به پیشپرفشاریخون همراه میباشد.</strong>پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93420170622Effect of Aerobic Exercise and Caloric Restriction on Serum Adropin Levels and HOMA-IR in Obese Sedentary Womenتأثیر فعالیت ورزشی هوازی و محدودیت کالریک بر سطوح آدروپین و شاخص مقاومت به انسولین در زنان چاق کمتحرک4962100510.22089/spj.2017.1415.1172FAرحمانسوریدانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه تهراناعظمرمضانخانیدانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه تهرانعلی اصغررواسیاستاد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه تهرانعلیاکبرنژاددانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه تهرانJournal Article20150822The aim of this study was to compare the effects of aerobic exercise and caloric restriction on serum adropin levels, insulin resistance index (HOMA-IR) and anthropometric parameters in obese sedentary women. For this purpose, 30 obese sedentary women were recruited (Mean age: 40.2±5.4 year; weight: 77.9±7.1kg). Subjects randomly were divided into three groups for 16 weeks follow up: caloric restriction (experimental group 1 or CR), aerobic exercise with caloric restriction (experimental group 2 or EX+CR) and control group. In CR group, subjects follow a diet with 25% caloric restriction. Subjects in CR+EX group used a training program including aerobic exercise and running on treadmill for 66.85±5.34 minutes; 3 times a week and received a diet with 50% caloric restriction of CR group (12.5% caloric restriction+12.5% increase in energy expenditure). Before and after 16 weeks, blood sampling for measurement of serum adropin was carried out. Data were analyzed by paired sample t-test and one-way ANOVA at significant level of P<strong>هدف از پژوهش حاضر، مقایسۀ آثار فعالیت هوازی و محدودیت کالریک بر سطوح آدروپین سرم، شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) و شاخصهای آنتروپومتریک در زنان چاق کمتحرک بود. بدینمنظور، ٣٠ نفر از زنان چاق کمتحرک (با میانگین سنی ٤/٥±3/٤٠ سال؛ وزن ١/٧±9/٧٧ کیلوگرم) در پژوهش شرکت نمودند و بهطور تصادفی به سه گروه محدودیت کالریک (گروه تجربی یک)، فعالیت هوازی بههمراه محدودیت کالریک (گروه تجربی دو) و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی یک از یک رژیم غذایی با ٢٥ درصد محدودیت کالریک بهمدت ١٦ هفته استفاده نمود. آزمودنیهای گروه تجربی دو نیز از یک برنامۀ تمرینی شامل: فعالیت هوازی و دویدن بر روی تردمیل بهمدت ٣٤/٥±٨٥/٦٦ دقیقه بهصورت هفتهای سه جلسه بههمراه 50 درصد محدودیت کالریک از برنامۀ رژیم غذایی گروه تجربی یک بهصورت ترکیبی استفاده نمودند (٥/١٢ درصد افزایش هزینۀ انرژی و ٥/١٢ درصد محدودیت کالریک). قبل و پس از ١٦ هفته، خونگیری بهمنظور اندازگیری آدروپین سرم انجام شد. دادهها نیز با استفاده از آزمون آماری تی زوجی و آنالیز واریانس یکطرفه در سطح معناداری (Pپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93420170622Exercise Preconditioning Reduces Spatial Memory Disorder Induced by Cerebral Ischemia Via Increasing the Expression of Neurotrophins In Rat Hippocampusپیشآمادهسازی با فعالیت ورزشی از طریق افزایش بیان نوروتروفینهای هیپوکامپ، اختلال حافظۀ فضایی ناشی از ایسکمی مغزی در موشهای صحرایی را کاهش میدهد637895110.22089/spj.2017.951FAنبیشمساییاستادیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه ایلامحمیدرجبیاستاد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه خوارزمی0000-0002-3276-1598ناهیدابوطالبدانشیار فیزیولوژی پزشکی، مرکز تحقیقات فیزیولوژی و گروه فیزیولوژی، دانشگاه علومپزشکی ایرانJournal Article20151129The aim of this study was the study of effect of exercise preconditioning on spatial memory disorders and expression of BDNF and NGF proteins in the CA1 area of hippocampus following cerebral ischemia-reperfusion in male rats. 21 male Wistar rats were randomly selected and allocated into three groups (sham, ischemia and exercise + ischemia). The rats in exercise group were trained to run on the treadmill 5 days in a week for 4 weeks. Ischemia induced by occlusion both common carotid arteries for 20 minutes. Spatial memory performances of rats were evaluated by the Morris water maze. The level of proteins expression was determined by immunohistochemically staining. Exercise preconditioning significantly decreased the time and distance traversed to reach the platform in Morris water maze. Also, pre-ischemic exercise significantly increased the expression of BDNF and NGF proteins in the CA1 area of hippocampus compared to the ischemia group. Exercise preconditioning, probably via up-regulation of neurotrophic factors, could have neuroprotective effects against brain ischemia-reperfusion-induced injuries and improve short-term memory impairments induced by cerebral ischemia.<strong>هدف از این پژوهش، بررسی اثر پیشآمادهسازی یک دوره فعالیت ورزشی بر اختلال حافظۀ فضایی و بیان «عامل رشد عصبی مشتق از مغز» و «عامل رشد عصبی» در ناحیۀ هیپوکامپ پشتی، در پی ایسکمی ـ ریپرفیوژن مغزی در موشهای صحرایی نر میباشد. </strong><strong>بدینمنظور، تعداد 21 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار بهصورت تصادفی انتخاب شدند و به سه گروه (شم، ایسکمی و ورزش + ایسکمی) تقسیم گردیدند. رتهای گروه ورزش بهمدت چهار هفته و بهشکل پنج روز در هفته بر روی تردمیل دویدند. ایسکمی با انسداد هر دو شریان کاروتید مشترک نیز بهمدت 20 دقیقه ایجاد شد. همچنین، عملکرد حافظۀ فضایی رتها با استفاده از از ماز آبی موریس ارزیابی گشت و سطح بیان پروتئینها با استفاده از رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی تعیین گردید. یافتهها نشان میدهند که پیشآمادهسازی فعالیت ورزشی منجر به کاهش معنادار مسافت طیشده و مدتزمان سپریشده برای رسیدن به سکوی هدف در آزمون ماز آبی موریس شده است. همچنین، فعالیت ورزشی پیش از ایسکمی، بهصورت قابلتوجهی میزان بیان پروتئینهای «عامل رشد عصبی مشتق از مغز» و «عامل رشد عصبی» در ناحیۀ هیپوکامپ پشتی را در مقایسه با گروه ایسکمی افزایش داده است. براساس نتایج میتوان گفت که پیشآمادهسازی</strong><strong>با</strong><strong>فعالیت ورزشی، احتمالاً از طریق تنظیم</strong><strong>افزایشی عوامل نوروتروفیک میتواند دربرابر آسیبهای ناشی از ایسکمی ـ ریپرفیوژن، اثرات محافظتی داشته باشد و اختلال ناشی از ایسکمی مغزی در حافظۀ کوتاهمدت را بهبود بخشد.</strong>پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93420170622The Effects of Aerobic Training on Renal Oxidative Stress in Myocardial Infarction Ratsتأثیر تمرین هوازی بر استرس اکسیداتیو بافت کلیوی رتهای مبتلا به انفارکتوس قلبی799497710.22089/spj.2017.1887.1241FAفرزادناظماستاد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه بوعلیسینا همدانالهامحکامیانکارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه بوعلیسینا همدانکمالرنجبراستادیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباسافشیننظریاستادیار فیزیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی لرستانJournal Article20151223The aim of this study was the effects of 10 weeks aerobic training on oxidative stress in the kidney rats with myocardial infarction (MI). Four weeks after surgery, 24 male wistar rats randomly divided into three followed groups: sham surgery without MI (n=8), Control with myocardial infarction (Con-MI) and 3: Exercise training with myocardial infarction (Ex-MI). Ex-MI group running on a treadmill for 10 weeks (5 days per week, 50 min.day-1 with 17 m.min-1). While the sham and control groups throughout the period of the test intervention, did no exercise and were kept in cages. Catalase (Cat), glutathione peroxidase (GPx), reduced glutathione (GSH) as an antioxidant index and malondialdehyde (MDA) as a lipid peroxidation index were measured. Statistical analyses showed that the level of GPx was not significant difference among three experimental groups, but the levels of Cat and GSH were significantly lower in the Ex-MI and Con-MI groups compared with the Sham group. Also, there are no any different between Ex-MI and Con-MI groups with respects to the Cat and GSH activities. MDA levels significantly increased after myocardial infarction. In this regards analyses showed that MDA decreased in response to exercise training. These results demonstrated that ten weeks of moderate aerobic exercise intensity decreased renal stress oxidative by reducing lipid peroxidation levels and probably prevent the chronic renal failure in rats with myocardial infarction.<strong>هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین هوازی بر شاخصهای منتخب استرس اکسیداتیو در بافت کلیۀ رتهای مبتلا به انفارکتوس قلبی بود. بدینمنظور، 24 سر موش صحرایی نر ویستار چهار هفته، پس از جراحی و بهصورت تصادفی در سه گروه شم (تحت جراحی بدون ایجاد انفارکتوس) (8n=)، کنترل انفارکته (8n=) و تمرینی انفارکته (n=8) قرار گرفتند. جهت انجام پژوهش، گروه تمرینی مبتلا به انفارکتوس قلبی فعالیت دویدن زیربیشینه روی تردمیل جوندگان را طی 10 هفته (پنج روز در هفته، هر جلسه بهمدت 50 دقیقه با شدت 17 متر بر دقیقه) اجرا نمودند و در این مدت، گروههای شم و کنترل هیچگونه فعالیت ورزشی نداشته و در قفس نگهداری میشدند. پس از اتمام پروتکل تمرینی، سطوح فعالیت آنزیمهای کاتالاز، گلوتاتیون پراکسیداز، گلوتاتیون احیاشده و مالوندیآلدهید در بافت کلیه اندازهگیری گردید. آنالیز آماری دادهها نشان میدهد که اختلاف معناداری در سطح فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز بافت کلیه در گروههای سهگانه وجود ندارد؛ اما سطوح فعالیت آنزیم کاتالاز و گلوتاتیون احیاشدۀ بافت کلیه در گروههای تمرینی مبتلا به انفارکتوس قلبی و کنترل مبتلا به انفارکتوس کاهش معناداری را نسبت به گروه شم نشان میدهد. براساس نتایج، اختلاف معناداری در آنزیم کاتالاز و گلوتاتیون احیاشده در بین گروههای تمرینی مبتلا به انفارکتوس قلبی و کنترل مبتلا به انفارکتوس وجود ندارد. علاوهبراین، سطح مالوندیآلدهید در موشهای با انفارکتوس قلبی بهطور معناداری افزایش پیدا کرده است؛ اما میزان فعالیت این آنزیم در گروه تمرینی مبتلا به انفارکتوس قلبی بهطور معناداری کمتر از گروه کنترل مبتلا به انفارکتوس میباشد. نتایج بهدستآمده حاکی از آن است که مداخلۀ ورزش دویدن پیوسته بهمدت 10 هفته با میانگین شدت کار معادل 65 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی از طریق کاهش سطح پراکسیداسیون لیپید سبب کاهش استرس اکسیداتیو و بهبود عملکرد بافت کلیه پس از انفارکتوس قلبی میشود.</strong>پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93420170622Effect of a Period of Inspiratory Muscle Training at Altitude with Specific Training at High and Low Altitude on Arterial Oxygen Saturation and Performance of National Team's Endurance Runnersتأثیر یک دوره تمرین عضلات دمی در ارتفاع بههمراه تمرین اختصاصی در ارتفاع بالا و پایین بر اشباع اکسیژن سرخرگی و عملکرد دوندگان استقامت تیم ملی9511499910.22089/spj.2017.1897.1242FAروح الهمحمدی میرزاییدانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه مازندرانشادمهرمیرداراستاد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه مازندران0000-0003-3075-1529علیرضاصفاییمربی دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه مازندرانJournal Article20151227The aim of this study was to investigate the Effect of a period of inspiratory muscle training at altitude with specific training at High and Low altitude on SpO2 and performance of endurance runners. 12 running men (age: 24.4±3.1yrs, height: 180.5±4.2cm, weight: 66.7±3.4 kg, BMI: 20.5±1.0 kg/m2) were randomly divided into two groups: inspiratory muscle training (IMT) and without IMT, with specific running training at high and low altitude. Before and 24h after the training period, exhaustive testing free3000 m, Inspiratory strength Index (S-Index) and arterial oxygen saturation (SpO2) tests were taken. Training program include same continues, interval, aerobic and resistance training for two groups. The runners performed 16 training session per week in Living high train high, low (LHTH,L) within four weeks (just 3 training sessions per week at even days performed at low altitude and keep training with sleep at high altitude). (IMT) consisted of 2 set of 30 breaths with closed nose twice a day (morning and evening) at 50% S-Index at altitude. Repeated measures ANOVA was used as statistical method (P≤0.05). IMT at hypoxia led to significant decrease in 3000 m running time, in both group. But the differences in volume and SpO2 was not significant (P≤0.05). Seems that using inspiratory muscle training along with specified training in hypoxia led to increase in inspiratory muscle strength and inspiratory flow pressure, decrease of ventilation and also 3000 m running time in lower altitudes.<strong>هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین عضلات دمی در ارتفاع بههمراه تمرین اختصاصی در ارتفاع بالا و پایین بر اشباع اکسیژن سرخرگی و عملکرد دوندگان تیم ملی استقامت بود. بدینمنظور، 12 دوندۀ مرد (با میانگین سنی 1/3±4/24 سال؛ قد 2/4±5/180 سانتیمتر؛ وزن 4/3±7/66 کیلوگرم؛ شاخص تودۀ بدن 0/1±5/20 کیلوگرم برمترمربع) بهطور تصادفی به دو گروه تمرین عضلات دمی و بدون آن، همراه با تمرین اختصاصی دویدن در ارتفاع پایین و بالا تقسیم شدند. جهت انجام پژوهش آزمونهای 3000 متر، قدرت عضلات دمی، حجم ، جریان دمی و اشباع اکسیژن سرخرگی قبل و 24ساعت پس از دورۀ تمرین اجرا گردید. برنامۀ تمرینی شامل: تمرینات تداومی، تناوبی، هوازی و مقاومتی برای هر دو گروه بود. آزمودنیها بهطور میانگین 16 جلسه در هفته و بهمدت چهار هفته زندگی در ارتفاع، تمرین در ارتفاع و تمرین در پایین (اجرای سه جلسه تمرین فقط در روزهای زوج در ارتفاع پایین و ادامۀ تمرینات بههمراه خواب در ارتفاع بالا) را تمرین نمودند. تمرینات گروه عضلات دمی شامل 30 تکرار با بینی بسته بهصورت دوبار در روز (صبح و عصر)، هفت روز در هفته و بهمدت چهار هفته با 50 درصد حداکثر قدرت عضلات دمی در ارتفاع اجرا گردید. بهمنظور تحلیل دادهها از تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر با عامل بینگروهی در سطح معناداری (P≤0.05) استفاده شد. نتایج نشان میدهد که هایپوکسی منجر به کاهش معنادار زمان دوی 3000 متر در دو گروه و افزایش قدرت عضلات دمی و جریان دمی از قبل تا پس از تمرین در گروه تمرین عضلات دمی شده است؛ اما تفاوت معناداری در حجم و اشباع اکسیژن سرخرگی مشاهده نمیشود (P≤0.05). بهطورکلی، بهنظر میرسد که استفاده از تمرین عضلات دمی بههمراه تمرین اختصاصی در هایپوکسی موجب افزایش قدرت عضلات و جریان دمی، کاهش تهویه و کاهش زمان دوی 3000 متر در ارتفاعات پایینتر میگردد.</strong>پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93420170622Effective Aerobic Training and Use of Vitamin E on Non-Alcoholic Fatty Liver in The Male Secondary School Students of Shahrood Cityتأثیر هشت هفته تمرینات هوازی و مصرف ویتامین E بر روی کبد چرب غیرالکلی دانشآموزان پسر مقطع متوسطۀ شهرستان شاهرود115128100910.22089/spj.2017.1802.1227FAحسینمرادیکارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی، آموزشوپرورش شاهرودنسرینرضویان زادهاستادیار، متخصص بیماریهای داخلی، دانشگاه آزاد اسلامیعلییونسیاندانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه شاهرودالهامزاهدیپزشک عمومی، بیمارستان امامحسین(ع) شاهرودJournal Article20160223The aim of this study was to determine the effect of aerobic exercise with vitamin E consumption on non-alcoholic fatty liver disease in people15 to 18 years. For this purpose,44 patients with an average age of 15.79±0.97 (years), Weight 95.10±13.08 (kg) and BMI of 31.46±3.22 (kg/m<sup>2</sup>) randomly divided into 4 groups of 11 persons (1. aerobic exercise with diet 2. Vitamin E with diet 3. Vitamin E +aerobic exercise with diet 4. Diet). Variables of Weight, body mass index, waist to hip ratio, blood sugar, cholesterol, triglycerides, low-density lipoprotein, high density lipoprotein, alanine aminotransferase, aspartate aminotransferase and elasticity of the liver was measured before and after 8 weeks intervention. The paired T-test and ANOVA showed that in comparison within groups decrease in indicators such as weight in the first, third and fourth groups, body mass index and waist-to-hip ratio in the first and third groups, triglyceride in the first and second groups, cholesterol in first and fourth groups, low-density lipoprotein in the fourth group, the second group and alanine amino transferase in second group and liver elasticity was significant in all groups (P<0.05). In comparison between groups and between variables except of high-density lipoprotein and cholesterol difference was not significant (P<0.05) that in Scheffe post hoc test results in favor of vitamin E with diet group were observed. So, it seems that aerobic exercise along with diet control or the daily intake of vitamin E(400IU) along with diet control have a significant role in the improvement or decline of nonalcoholic fatty liver disease. But to achieve the most effective way and a single treatment strategy requires further research.<strong>هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر تمرینات هوازی با مصرف ویتامین </strong>E<strong> بر روی بیماری کبد چرب غیرالکلی در سنین 15 تا 18 سال بود. بدینمنظور، 44 بیمار پسر (با میانگین سنی 97/0</strong><strong>±</strong><strong>79/15 سال؛ وزن 08/13</strong><strong>±</strong><strong>10/95 کیلوگرم؛ شاخص تودۀ بدنی 22/3</strong><strong>±</strong><strong>46/31 کیلوگرم) بهطور تصادفی به چهار گروه 11 نفری تمرینات هوازی با کنترل رژیم غذایی، ویتامین</strong>E <strong> با کنترل رژیم غذایی، ویتامین </strong>E<strong> + تمرینات هوازی با کنترل رژیم غذایی و کنترل رژیم غذایی تقسیم شدند و متغیرهای وزن، شاخص تودۀ بدنی، نسبت دور کمر به لگن، قندخون ناشتا، کلسترول، تریگلیسرید، لیپوپروتئین کمچگال، لیپوپروتئین پرچگال، آلانین آمینو ترانسفراز، اسپارتات آمینو ترانسفراز و الاستیسیتۀ کبدی افراد، پیش و پس از هشت هفته مداخله اندازهگیری گردید. نتایج آزمون تی جفتی و واریانس یکطرفه نشان میدهد که درمقایسۀ درونگروهی، کاهش در شاخصهایی همچون وزن در گروه اول، سوم و چهارم؛ شاخص تودۀ بدنی و نسبت دور کمر به لگن در گروههای اول و سوم؛ تریگلیسرید در گروه اول و دوم؛ کلسترول در گروه اول و چهارم؛ لیپوپروتئین کمچگال در گروه چهارم؛ آلانین آمینو ترانسفراز در گروه دوم و الاستیسیتۀ کبدی در تمامی گروهها معنادار بود (</strong>0.05<strong>></strong>P<strong>)؛ اما درمقایسۀ بینگروهی در بین متغیرها بهجز کلسترول و لیپوپروتئین پرچگال، اختلاف معناداری مشاهده نشد (</strong>0.05<strong><</strong>P<strong>) که در آزمون تعقیبی شفه، نتایج بهنفع گروه ویتامین </strong>E<strong> با کنترل رژیم غذایی قابلمشاهده بود؛ بنابراین، بهنظر میرسد تمرینات هوازی همراه با کنترل رژیم غذایی و یا مصرف روزانۀ ویتامین </strong>E<strong> (400 میلیگرم) همراه با کنترل رژیم غذایی نقش بهسزایی در بهبود و یا کاهش ابتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی داشته باشد؛ اما تا رسیدن به یک استراتژی درمان واحد و مؤثرترین راه نیاز به مطالعات بیشتری است. </strong>پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93420170622The Effect of Boldenone and Resistance Training on Hematological Profile and Spleen Structure in Wistar Ratsاثر همزمان بولدنون و تمرین مقاومتی بر نیمرخ هماتولوژیک و ساختار طحال در موشهای صحرایی نر129146100410.22089/spj.2017.2366.1319FAآسیهعباسی دلوییاستادیار فیزیولوژی ورزشی، واحد آیتالله آملی، دانشگاه آزاد اسلامی، آمل، ایراناحمدعبدیاستادیار فیزیولوژی ورزشی، واحد آیتالله آملی، دانشگاه آزاد اسلامی، آمل، ایران0000-0002-7734-7518سید جوادضیاالحقاستادیار فیزیولوژی ورزشی، واحد شاهرود، دانشگاه آزاد اسلامی، شاهرود، ایران0000-0003-2161-600xاسدشاه بهرامیکارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی، واحد آیتالله آملی، دانشگاه آزاد اسلامی، آمل، ایرانJournal Article20160408The aim of this study was to investigate the effect of boldenone and Resistance training on Hematological profile and spleen structure in Wistar rats. 47 male Wistar rats aged 12 weeks (weight 195±7.94 g) were randomly divided into seven groups: control, sham, boldenone-1, boldenone-2, Resistance training, Resistance training+boldenone-1, Resistance training+boldenone-2. Resistance training program includes six weeks of climbing a ladder for 5 sessions, 3 sets, 5 repetitions, and one-minute resting between sets with 50% 1RM in the first week and 100% 1RM in the final week. Injection once a week, on an appointed day, and in the quadriceps and hamstring was conducted in depth. After anesthesia, autopsy was performed and the spleen Isolated. Selected microscopic sections, then stained with hematoxylin and eosin were studied with microscopic. Spleen injury was determined based on histological criteria. Data were analyzed by T-Test, one-way ANOVA and post hoc LSD at the significant level Pهدف از پژوهش حاضر بررسی اثر همزمان بولدنون و تمرین مقاومتی بر نیمرخ هماتولوژیک و ساختار طحال در موشهای صحرایی نر بود. بدینمنظور، 47 سر موش نر ویستار (با سن 12هفته و میانگین وزنی 94/7±195گرم) بهطور تصادفی در هفت گروه تقسیم شدند: گروه کنترل، شم، بولدنون یک (دو میلیگرم بهازای هر کیلوگرم وزن بدن)، بولدنون دو (پنج میلیگرم بهازای هر کیلوگرم وزن بدن)، تمرین مقاومتی، تمرین مقاومتی + بولدنون یک و تمرین مقاومتی + بولدنون دو. برنامۀ تمرین مقاومتی شامل شش هفته صعود از یک نردبان بهصورت پنج جلسه دربرگیرندۀ سه ست با پنج تکرار و یک دقیقه استراحت در فاصلۀ بین هر ست بود که با 50 درصد یک تکرار بیشینه در هفتۀ اول آغاز شد و به 100 درصد یک تکرار بیشینه در هفتۀ پایانی رسید. تزریق دارو بهصورت یکبار در هفته و در یک روز مقرر، در عضلات چهارسر و پشت ران بهشکل عمیق انجام گرفت. پس از بیهوشی، کالبدشکافی صورت گرفت و طحال برداشته شد. مقاطع میکروسکوپی انتخابشده پس از رنگآمیزی هماتوکسیلین و آئوزین با میکروسکوپ نوری مطالعه شدند. درادامه، آسیب طحال براساس معیارهای هیستوپاتولوژیک تعیین گشت و دادهها بهروش تی همبسته، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی حداقل تفاوت معنادار در سطح Pپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93420170622Comparison of Different Timing Effect of Carbohydrate Intake Before Exercise on MFO And Fatmax in Endurance Runnersمقایسۀ اثر زمانهای متفاوت مصرف کربوهیدرات قبل از فعالیت ورزشی بر MFO و Fatmax در دوندگان استقامتی147162100610.22089/spj.2017.2579.1348FAبهنامروزبهدانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه فردوسی مشهدحمیدمحبیاستاد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه گیلانJournal Article20160531The aim of this study was to compare of different timing effect of carbohydrate intake before exercise on maximal fat oxidation (MFO) and Fatmax in endurance runners. Eight professional endurance runners (age 21.6±2.61 years, VO2max 63.0±8.7 ml.kg.min, body fat percentage 9.1±1.92, Background 7±3 years) participated as the subject in four separate trials. In the first session, the participants performed a graded exercise tests at 8 a.m. in fasted condition on treadmill to exhaustion in order to determine the amount of Fatmax and MFO. In the second, third and fourth session, with an interval of seven to ten days, participants in fasted condition, consumed 1 gr carbohydrate per kg body weight, with 500 ml water five minutes, one and three hours before the beginning of graded exercise tests. The amount of MFO and Fatmax were measured through indirect calorimetry method using the gas analysis system with aim of stoichiometric equation. The analysis of variance tests with repeated measures was used for data analysis. When carbohydrate is consumed five minutes and one hour prior to physical activity, MFO and Fatmax depict the lowest and highest decline respectively. MFO and Fatmax, in fasted condition, was significantly higher than the consumption of carbohydrate five minutes, one hour and three hours before the exercise (P<0.05). But no significant difference was seen in MFO and fatmax between different conditions of carbohydrate consumption. In general, the results indicated that consumption of carbohydrate in different timings before exercise cause the decrease in MFO and transferring of Fatmax to lower intensity of exercise. This means that the start of fat oxidation reduction occurs in lower intensity and participants depend more on carbohydrate sources. <strong>هدف از پژوهش حاضر مقایسۀ اثر زمانهای متفاوت مصرف کربوهیدرات</strong> <strong>قبل از فعالیت ورزشی بر بیشینۀ اکسیداسیون چربی و شدتی از فعالیت که بیشینۀ اکسیداسیون چربی در آن رخ میدهد (</strong>Fatmax<strong>) در دوندگان استقامتی بود. در این پژوهش هشت دوندۀ استقامتی</strong> <strong>حرفهای (با میانگین سنی 61/2</strong><strong>±</strong><strong>6/21 سال؛ حداکثر اکسیژن مصرفی 7/8</strong><strong>±</strong><strong>0/63 میلیلیتر بر کیلوگرم در دقیقه؛ درصد چربی بدن 92/1</strong><strong>±</strong><strong>1/9 درصد؛ سابقۀ ورزشی 3</strong><strong>±</strong><strong>7 سال) بهعنوان آزمودنی در چهار آزمون جداگانه شرکت نمودند. در جلسۀ اول، آزمودنیها ساعت هشت صبح و درحالت ناشتا، آزمون فعالیت ورزشی فزاینده (شامل فعالیت روی نوارگردان تا مرحلۀ خستگی) را بهمنظور تعیین میزان بیشینۀ اکسیداسیون چربی و </strong>Fatmax<strong> انجام دادند. در جلسۀ دوم، سوم و چهارم نیز با فاصلۀ هفت تا 10 روز، آزمودنیها درحالت ناشتا، مقدار یک گرم گلوکز بهازای هرکیلوگرم وزن بدن بههمراه 500 میلیلیتر آب را در فواصل پنج دقیقه، یک ساعت و سه ساعت قبل از شروع آزمون فزاینده مصرف نمودند. مقدار بیشینۀ اکسیداسیون چربی و</strong> Fatmax <strong>از طریق روش کالریسنجی غیرمستقیم با استفاده از دستگاه گازآنالایزر با کمک معادلات عنصرسنجی اندازهگیری گردید و آزمون تجزیهوتحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر برای تجزیهوتحلیل آماری مورد استفاده قرار گرفت. زمانیکه کربوهیدرات، پنج دقیقه و یک ساعت قبل از اجرای فعالیت ورزشی مصرف شده بود، بیشینۀ اکسیداسیون چربی و </strong>Fatmax<strong> بهترتیب کمترین و بیشترین کاهش را نشان میداد. همچنین، بیشینۀ اکسیداسیون چربی و </strong>Fatmax<strong> در وضعیت ناشتا بهطور معناداری نسبت به وضعیت مصرف کربوهیدرات در فواصل پنج دقیقه، یک ساعت و سه ساعت قبل از فعالیت ورزشی بالاتر بود (</strong>0.05<strong>></strong>P<strong>)؛ اما تفاوت معناداری در میزان</strong> <strong>بیشینۀ اکسیداسیون چربی و </strong>Fatmax<strong> بین وضعیتهای متفاوت مصرف کربوهیدرات مشاهده نگردید. بهطورکلی، نتایج حاکی از آن است که مصرف کربوهیدرات در زمانهای متفاوت قبل از فعالیت ورزشی باعث کاهش بیشینۀ اکسیداسیون چربی و جابهجایی </strong>Fatmax<strong> به شدت پایینتری از فعالیت میشود؛ بدانمعناکه شروع</strong> <strong>کاهش اکسیداسیون چربی در شدت پایینتری رخ میدهد و آزمودنیها بیشتر به منابع کربوهیدرات وابسته میشوند.</strong>پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93420170622Feasibility Study to Evaluate Mouse Resistance Training on a Variable Angle Ladder Using Up-to-the Moment Recording of Mouse Activitiesامکانسنجی پایش تمرین مقاومتی موش روی نردبان با زوایای متغیر به کمک ثبت لحظهای حرکات163186100810.22089/spj.2017.2567.1346FAآرزوفرزانهکارشناسیارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه پیامنور کرجمحمدرضااسددانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه پیامنور کرج0000-0003-1945-2552سید محمدمرندیاستاد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه اصفهان0000-0003-3877-870xJournal Article20160601The aim of this experimental research is to evaluate resistance training by up-to-the moment recording of mouse activities. Statistical population: Male mice (C57BL6-10 weeks old approximate weight 18-25 g) were randomly selected. The samples exercised in two groups: A (no light stimulus, 12 mice) B (with light stimulus, 15 mice) using a variable angle ladder with slope movement in 30°, 60° and 85°. The device consisted of four separate channels with a variable angle ladder at the bottom and movement sensors on each channel wall that recorded and drew the mathematical graph model of every training mouse activity separately using a particular hardware and software. Analyzing graphs showed that in the assumed exercise – training protocol members of one group in the same condition had not exercised similarly and their exercising model was significantly different by virtue of speed, time and intensity graphs. This difference was observed even in various training days of a mouse in comparison with itself. Therefore, the research indicated that it is impossible to assume the training activity of a group of mice in a resistance training to be the same even in a similar condition. As a result, the precise way of separating and grouping the trained mice is to monitor the training momently. With this method the effect of implemented training on each mouse is recorded and analyzed independently from others.<strong>هدف از این پژوهش تجربی، پایش تمرین مقاومتی به کمک ثبت لحظهای حرکات موش میک بود. جامعۀ آماری پژوهش را موشهای نر C57BL6 10 هفتهای با وزن تقریبی 18 تا 25 گرم تشکیل دادند که بهصورت تصادفی انتخاب شدند. نمونهها در دو گروه A (بدون محرک نوری؛ 12 موش) و B (دارای محرک نوری؛ 15 موش) به کمک نردبان زاویۀ متغیر با حرکت در شیب در سه زاویۀ 30 ،60 و 85 درجه تمرین کردند. دستگاه مورداستفاده از چهار کانال مجزا با نردبان زاویۀ متغیر در کف تشکیل شده بود که دیوارههای هر کانال دارای سنسورهای حرکتسنج بود و حرکت هر موش در تمرین بهشکل جداگانه و به کمک سختافزار و نرمافزار خاصی که مدل ریاضی حرکت هر موش را بهطور جداگانه استخراج کرده و نمودار آن را ترسیم میکرد، ثبت میشد. مقایسۀ نمودار نتایج نشان میدهد که در پروتکل تمرینی فرضی، اعضای یک گروه در شرایط کاملاً مشابه نیز شبیه یکدیگر تمرین نکرده و مدل حرکت آنها با توجه به نمودار سرعت، مدت و شدت، اختلاف قابلتوجهی با یکدیگر دارد که این اختلاف حتی در تمرین روزهای مختلف یک موش درمقایسه با خودش نیز مشاهده میشود؛ ازاینرو، نمیتوان فعالیت ورزشی گروهی از موشها در یک تمرین مقاومتی را حتی در شرایط یکسان، مشابه فرض کرد و دقیقترین راه تفکیک و گروهبندی موشهای تمرینکرده، پایش لحظهای تمرین در زمان انجام میباشد که با استفاده از این روش، تأثیر تمرین انجامشده برای هر موش بهصورت مستقل از دیگران ثبت و تحلیل میشود.</strong>پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93420170622Estimation of Quadriceps and Hamstring Cross-Sectional Area by Using Anthropometric Parameters of Thighتخمین سطح مقطع عضلۀ چهارسرران و همسترینگ با استفاده از اندازههای آنتروپومتریکی ناحیۀ ران18720099510.22089/spj.2017.2646.1354FAرئوفنگارشدانشجوی کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه شهید چمران اهوازروح الهرنجبراستادیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه شهید چمران اهواز00 00000190918613عبدالحمیدحبیبیدانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه شهید چمران اهوازمحمد مومنغریبونداستادیار رادیولوژی، دانشگاه علومپزشکی جندیشاپور اهوازمطهرهمختارزادهدانشجوی کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه شهید چمران اهوازJournal Article20160613The purpose of this study was to provide models to predict quadriceps and hamstring muscle cross-section area based on anthropometric parameters in 20 to 70 years men. 88 healthy sedentary males between volunteer subjects aged 20 to 70 years selected in this study. CT imaging scans as basic method, and anthropometric measurements as predictor variable, were taken from their thighs. A significant correlation between anthropometric measurements with quadriceps muscle cross section area and volume was shown by multiple regression in the two groups (P<0.05). The estimation model of muscle cross section area: quadriceps muscle cross section area= 1.418 (O) – 12.861 (M) + 0.102 (A) - 1.013, and hamstring muscle cross section area= 1.302 (O2) – 0.628 (M) + 0.253 (A) – 34.672. In these models, the O means the circumference of tight in middle areas to centimeter, the M means skinfold thickness in middle areas of the anterior region tight in centimeter and A means age in year. The standard error estimates were 8.8 and 9.1 percent respectively. The results provided valid and accurate models for estimating the cross-section area quadriceps and hamstring based on anthropometric variables in 20 to 70 years healthy sedentary men, that are useful for research in the field of clinical, exercise physiology and exercise science. Due to the simple use of this study models, can be used as a practical method in hygiene, health and research centers.<strong>هدف از پژوهش حاضر ارائۀ مدلهایی جهت پیشبینی سطح مقطع عضلۀ چهارسرران و همسترینگ براساس اندازههای آنتروپومتریکی در مردان 20 تا 70 ساله بود. بدینمنظور، 88 مرد غیرفعال و سالم با دامنۀ سنی 20 تا 70 سال از بین افراد داوطلب برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. شایانذکر است که از تصویربرداری سیتیاسکن بهعنوان روش مرجع و از اندازهگیریهای آنتروپومتریکی ناحیۀ ران بهعنوان متغیرهای پیشبین استفاده گردید. نتایج رگرسیون چندعاملی، ارتباط معناداری را میان اندازهگیریهای آنتروپومتریکی با سطح مقطع و حجم عضلۀ چهارسرران در دو گروه نشان میدهد (0.05≥P). در این پژوهش مدل تخمین سطح مقطع بهصورت (1.013 0.102(A)-+(12.861(M - (O)1.418 =سطح مقطع عضلۀ چهارسرران) و ( 34.672- 0.253(A)+ 0.628(M)- (1.302(O =سطح مقطع عضلۀ همسترینگ) بود که در این مدلها منظور از O، دور ران در ناحیۀ میانی؛ M چربی زیرپوستی در ناحیۀ میانی به سانتیمتر در ناحیۀ قدامی ران؛ A سن به سال میباشد. همچنین، براساس نتایج خطای استاندارد برآورد برای این مدلها بهترتیب 8/8 و 1/9 درصد بود. نتایج این پژوهش مدلهای معتبر و دقیقی را برای برآورد سطح مقطع عضلۀ چهارسرران و همسترینگ براساس متغیرهای آنتروپومتریکی در مردان 20 تا 70 سال غیرفعال و سالم ارائه داد که برای پژوهش در زمینههای بالینی، فیزیولوژی ورزشی و علم تمرین سودمند میباشد. با توجه به سهولت کاربرد مدلهای این پژوهش میتوان از آنها بهعنوان یک روش عملی در مراکز بهداشتی، سلامتی و پژوهشی استفاده کرد.</strong>پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X93420170622Relative Gene Expression of Key Genes Involved in Lipid Metabolism, Following High Fat Diet and Moderate and High Intensity Aerobic Training in Rat’s Liverبیان نسبی ژنهای کلیدی متابولیسم لیپید بهدنبال مصرف رژیم غذایی پرچرب و تمرین هوازی در کبد موش صحرایی201216101310.22089/spj.2017.2767.1374FAمریمابراهیمیدکتری بیوشیمی و متابولیسم ورزشی، دانشگاه مازندرانرزیتافتحیدانشیار بیوشیمی و متابولیسم ورزشی، دانشگاه مازندران0000-0002-4966-2692زربختانصاری پیرسراییدانشیار علوم دامی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ساریالههطالبی گرکانیدانشیار بیوشیمی و متابولیسم ورزشی، دانشگاه مازندرانJournal Article20160717To study the hepatic lipid metabolism, 44 male Wistar rats randomly divided in two normal or high fat diet groups. Each group was included of control, moderate exercise and high intensity exercise groups. After the 8 weeks of training hepatic relative gene expression of Farnesoid X Receptor (FXR), Peroxisome proliferator activated receptor alpha (PPAR-α) and also sterol regulatory element binding protein 1c (SREBP-1c) were assessed. Also, plasma lipid profile and Aminotransferases levels were measured. Data were analyzed by 2way ANOVA in SPSS 22 (P<0.05). According to the results, high fat diet caused dyslipidemia and probably liver injury and only increased SERBP-1crelative gene expression. Although training had not any effect on FXR expression, PPAR-α expression increased in trained high fat diet groups, independent to intensity. SREBP-1c expression just decreased by high intensity training in normal diet group. In summary, dyslipidemia and hepatic fat overload could be induced by high fat diet due to hepatic SREBP-1c expression and activation of lipogenic pathways. Although exercise changed the gene expression but had no effect on lipid profile or transaminases. <strong>بهمنظور بررسی سوختوساز کبدی لیپیدها، 44 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار بهطور تصادفی در دو گروه با رژیم غذایی طبیعی و پرچرب قرار گرفتند. هر گروه به سه زیرگروه کنترل، گروه با تمرین هوازی متوسط و گروه با تمرین هوازی شدید تقسیم شد. پس از هشت هفته تمرین، بیان نسبی ژنهای گیرندۀ </strong><strong>X</strong><strong> فارنزوید </strong><strong>(FXR)</strong><strong>، گیرندۀ فعالشده با تکثیر پرواکسیزوم آلفا </strong><strong>(PPAR-α)</strong><strong> و پروتئین پیوندی عنصر تنظیمی استرول </strong><strong>c</strong><strong>1 </strong><strong>(SREBP-1c)</strong><strong> در بافت کبد مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین، مقادیر پلاسمایی نیمرخ لیپید و آنزیمهای آمینوترنسفراز برای مطالعات بیشتر اندازهگیری شد. دادهها نیز توسط آزمون تحلیل واریانس دوسویه و در نرمافزار اس.پی.اس.اس نسخۀ 22، در سطح معناداری 95 درصد تجزیهوتحلیل گردید. برمبنای نتایج، رژیم غذایی پرچرب باعث اختلال لیپید و احتمالاً آسیب کبدی شده و تنها بیان ژن </strong><strong>SREBP-1c</strong><strong> را افزایش داده است. همچنین، باوجوداینکه تمرین اثری بر بیان ژن </strong><strong>FXR</strong><strong> نداشته است؛ اما بیان </strong><strong>PPAR-α</strong><strong> مستقل از شدت تمرین در گروههای با رژیم غذای پرچرب را افزایش داده است. نتایج حاکی از آن هستند که بیان </strong><strong>SREBP-1c</strong><strong> در گروه با تغذیۀ طبیعی با تمرین شدید کاهش پیدا کرده است. بهطورکلی، اختلال لیپید و تجمع چربی در بافت کبد میتواند از عواقب مصرف رژیمهای پرچرب باشد که احتمالاً از طریق افزایش بیان </strong><strong>SREBP-1c</strong><strong> که منجر به فعالشدن مسیرهای لیپوژنیک میشود، صورت میگیرد؛ اگرچه مداخلات تمرینی این پژوهش بیان ژنها را تغییر داد؛ اما اثر مشهودی بر پروفایل لیپید و آمینوترنسفرازها نداشت.</strong>