پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
22
2014
07
23
تأثیر مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین بر نشانگرهای آسیب قلبی عروقی پس از یک نوبت فعالیت ورزشی درماندهساز در ورزشکاران نخبه کاراته
15
28
FA
سعید
نقیبی
استادیار پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی
sdnaghibi@yahoo.com
پژوهشگر در این پژوهش به بررسی تأثیر مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین بر نشانگرهای آسیب قلبی عروقی پس از یک نوبت فعالیت ورزشی درماندهساز در ورزشکاران نخبه کاراته پرداخت. بدین منظور 7 ورزشکار کاراته کا (میانگین سن 6/2±4/19 سال، میانگین وزن 8/8±7/70 کیلوگرم، میانگین قد 4±7/ 179 سانتی متر) پس از احراز شرایط به صورت داوطلب در پژوهش شرکت کردند. پژوهش به صورت دوسوکور انجام شد. آزمودنیها در آزمون فزاینده بر روی نوار گردان شرکت کردند. قبل، بعد و 30 دقیقه پس از آزمون نمونه خون از آزمودنیها گرفته شد. آزمودنیها به مدت 5 روز و هر روز 20 گرم کراتین یا دارونما در 4 مرحله دریافت و قبل و بعد از آن در آزمون فزاینده شرکت کردند. بین دو مرحله مصرف کراتین یا دارونما 10 روز فاصله برای پاکسازی در نظر گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین بر نشانگرهای آسیب قلبی اثرات مطلوبی دارد؛ اما در نشانگرهای آسیب عروقی تغییری مشاهده نشد. بنابراین مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین احتمالاً دارای نقش محافظتی در برابر آسیب قلبی است.
مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین,نشانگرهای آسیب قلبی عروقی,فعالیت ورزشی درماندهساز,ورزشکار نخبه کاراته
https://spj.ssrc.ac.ir/article_256.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_256_2a5b100171abba5c3f0fde80c9ecd085.pdf
پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
22
2014
07
23
اثر فعالیت مقاومتی بر شاخصهای آسیب اکسایشی در کشتیگیران سالمند تمرین کرده رقابتی
29
40
FA
بهمن
میرزایی
دانشیار دانشگاه گیلان
b@yahoo.com
فرهاد
رحمانینیا
استاد دانشگاه گیلان
امیر
رشیدلمیر
0000-0001-6180-8554
استادیار دانشگاه فردوسی مشهد
amir.rashidlamir@gmail.com
مهدی
قهرمانی مقدم
دانشجوی دکتری دانشگاه گیلان
mahdi.ghahremani@gmail.com
هدفازمطالعه حاضربررسیتاثیر فعالیت مقاومتی بر پراکسیداسیون لیپید و آسیب DNA در کشتیگیران سالمند رقابتی بود. 8 کشتیگیر سالمند (سن 98/1 ± 75/59 سال، قد 08/7 ± 25/172 سانتیمتر، وزن 6/14 ± 76 کیلوگرم) و 7 سالمند غیر ورزشکار (سن 9/1 ± 42/61 سال، قد 09/4 ± 14/173 سانتیمتر، وزن 15/8 ± 71/79 کیلوگرم) بهصورتداوطلبانهدراینپژوهش شرکتکردند. آزمودنیها برنامه تمرین مقاومتی را که شامل پرس پا، پرس سینه، باز کردن زانو، کشیدن میله لت، خم کردن زانو، جلو بازو، ساق پا و پشت بازو بود را با 60 تا 70 درصد یک تکرار بیشینه (1RM) و 8 تا 12 تکرار انجام دادند. برای اندازهگیری شاخصهای پراکسیداسیونلیپید (8-iso PGF2α) و آسیب DNA (8-OHdG)، نمونههایخونیدرقبل،بعدو 24 ساعت پس ازفعالیتجمعآوریشدند و با استفاده از آزمون تجزیه و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد مقایسه قرار گرفتند. برای مقایسه بین گروههای ورزشکار و غیر ورزشکار از آزمون t مستقل استفاده شد. پس از فعالیت مقاومتی افزایش معناداریدرپراکسیداسیونلیپید (0.05>P) و آسیب DNA (0.05>P) در هر دو گروه مشاهده شد. در 24 ساعت پس از تمرین مقدار شاخصها کاهش معناداری نسبت به پیش از تمرین داشت و به سطوح اولیه بازگشت. سالمندان غیر ورزشکار بهطور معناداری پراکسیداسیونلیپید (0.05>P) و آسیب DNA (0.05>P) بیشتری پس از فعالیت مقاومتی داشتند. یافتههایحاصلازاینپژوهشنشاندادفعالیت منظم و طولانی مدت کشتی منجر به بروز آسیب اکسایشی کمتری میشود و کشتیگیران سالمند فعال پس از فعالیت مقاومتی آسیب اکسایشی کمتری را تجربه میکنند.
پراکسیداسیون لیپید,آسیب DNA,فعالیت مقاومتی,سالمندی
https://spj.ssrc.ac.ir/article_258.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_258_4a251784b09d94bbf79eebd4d8a20267.pdf
پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
22
2014
07
23
تأثیر مصرف اسید چرب امگا-3 به همراه تمرینات مقاومتی بر برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی در زنان سالمند سالم
41
54
FA
هدیه
محمدپور
کارشناس ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان
hediyeh_mohamadpour@yahoo.com
نادر
رهنما
دانشیار دانشگاه اصفهان
rahnamanader@yahoo.com
محمد
فرامرزی
دانشیار دانشگاه شهرکرد
md.faramarzi@gmail.com
هدف این تحقیق مطالعه اثر 8 هفته مصرف مکمل اسید چرب امگا-3 به همراه تمرینات مقاومتی بر قدرت، استقامت هوازی و ترکیبات بدنی زنان سالمند سالم بود. تعداد 24 زن سالمند (میانگین± انحراف استاندارد، سن 2/4± 6/79 سال، قد2/4 ± 7/151سانتی متر، وزن 8/7 ± 8/60 کیلوگرم) بصورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی و مساوی در سه گروه تمرینات مقاومتی، تمرینات مقاومتی به همراه اسید چرب امگا- 3 و گروه کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تمرینات مقاومتی برای مدت 8 هفته (هفته ای 3 جلسه) به تمرینات مقاومتی با شدت 60 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه پرداختند. آزمودنی های گروه تمرینات مقاومتی به همراه مکمل اسید چرب امگا-3، علاوه بر تمرینات مقاومتی به میزان 3 گرم در روز مکمل اسید چرب امگا-3 مصرف نمودند اما آزمودنی های گروه کنترل تحت هیچ گونه مداخله ای قرار نگرفتند. قدرت اندام فوقانی (دست راست و چپ)، قدرت پایین تنه، استقامت هوازی و ترکیبات بدنی قبل و بعد از 8 هفته برنامه تمرینی ارزیابی شد. از آزمون تی وابسته، آنالیز واریانس و آزمون تعقیبی توکی برای آنالیز داده ها استفاده شد(05/0 P<). بعد از هشت هفته تفاوت معناداری (05/0 P<) در قدرت اندام های فوقانی و پایین تنه بین آزمودنی های سه گروه مشاهده شد. بطوری که گروه تمرینات مقاومتی و تمرینات مقاومتی به همراه مکمل اسید چرب امگا-3 دارای قدرت بیشتری نسبت به گروه کنترل بودند. علاوه بر این آزمودنی های گروه تمرینات مقاومتی و امگا-3 از قدرت بالاتری نسبت به گروه تمرینات مقاومتی برخوردار بودند. در خصوص استقامت هوازی نیز نتایج مشابهی به قدرت عضلانی مشاهده شد. در ارتباط با ترکیبات بدن گروه تمرینات مقاومتی به همراه مکمل امگا-3 دارای کاهش معناداری در نسبت دور کمر به باسن نسبت به دو گروه دیگر بودند. در خصوص شاخص توده بدنی نیز نتایج مشابهی مشاهده شد. از یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت تمرینات مقاومتی به همراه مکمل اسید چرب امگا-3، تأثیر بیشتری بر قدرت، استقامت هوازی و ترکیبات بدنی زنان سالمند سالم داشت. بنابراین مصرف مکمل امگا-3 به همراه تمرینات مقاومتی برای بهبود عملکرد زنان سالمند سالم توصیه می شود.
تمرین قدرتی,امگا-3,قدرت,توان هوازی,آمادگی بدنی,زنان سالمند
https://spj.ssrc.ac.ir/article_259.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_259_2e63d1abe257cb32a9868655628b0891.pdf
پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
22
2014
07
23
تاثیر تمرین استقامتی بر بیان ژن های مبادله گر سدیم هیدروژن1 (NHE1) و هم انتقال دهنده سدیم بی کربنات1(NBC1) در عضلات اسکلتی رت
55
68
FA
امیر عباس
منظمی
استادیار دانشگاه رازی کرمانشاه
monazzami.amirabbas@gmail.com
حمید
رجبی
0000-0002-3276-1598
دانشیار دانشگاه خوارزمی
hrajabi@hotmail.com
رضا
قراخانلو
0000000154905444
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
ghara_re@modares.ac.ir
هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر تمرین استقامتی بر بیان ژن های مبادله گر سدیم هیدروژن1 (NHE1) و هم انتقال دهنده سدیم بی کربنات1 (NBC1) در عضلات اسکلتی باز کننده طویل انگشتان پا (تندانقباض) و نعلی (کند انقباض) رت نر بود. تعداد 20 رت نژاد ویستار در سن 4 هفتگی با میانگین وزن 8/10±7/95گرم انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل وتمرینی تقسیم شدند. تمرین استقامتی (دویدن روی نوار گردان با سرعتmin/m20ومدت 20دقیقه و تدریجاً رسیدن به سرعت min/m 30 و مدت 35 دقیقه در هفته آخر) به مدت هفت هفته،بر گروه های تمرینی اعمال شد. 48ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی، رتها تشریح و عضله نعلیو باز کننده طویل انگشتان پااستخراج شدند. میزان بیان ژن NHE1) mRNA وNBC1) از طریق تکنیکReal time-PCR انجام گرفت.میزان بیان ژنmRNA NHE1)وNBC1) با استفاده از روش2<sup>-</sup><sup>∆∆</sup><sup>CT</sup> محاسبه گردید. جهت تعیینمعنادار بودن تفاوت بین متغیرهای گروههای تحقیق از آزمون آماریt مستقل و با استفاده از نرم افزارREST (permutation test) استفاده گردید. سطح معناداری در تمامی مراحل برابر با 05/0 در نظر گرفته شد.یافتههای تحقیق نشان داد اختلاف معناداری بین میزان بیان NHE1 mRNA عضله باز کننده طویل انگشتان پا (%74) و عضله نعلی (%51) درگروه تمرینی نسبت به گروه کنترل وجود دارد (0.05>P). همچنین میزان بیان ژن NBC1 mRNA عضله باز کننده طویل انگشتان پا (%62) و عضله نعلی (%41) گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش داشت اما این افزایش در عضله نعلی معنادار نبود (0.05>P). در مجموع نتایج تحقیق نشان داد تمرین استقامتی موجب افزایش بیان ژنmRNA (NHE1وNBC1) در هر دو تار کند وتند انقباض درگروه تمرینی گردید. بنابراین تمرین استقامتی از طریق مسیر غیر وابسته به لاکتات ظرفیت pH درون سلولی را افزایش می دهد واین الگوی افزایش بیان مختص ترانسپورتر هایی است که از لحاظ متابولیکی نقش مهم تری را در تنظیم و نگهداری pH درون سلولی در عضلات اسکلتی بر عهده دارند.
تنظیم pH درون سلولی,بیان ژن,هم انتقال دهنده سدیم بی کربنات,مبادله گر سدیم هیدروژن,تمرین استقامتی
https://spj.ssrc.ac.ir/article_261.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_261_499e146e97cbca163e4dfe3af45e4a75.pdf
پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
22
2014
07
23
پاسخ ویسفاتین، انسولین و مقاومت انسولین به دو شیوه اجرای حرکات مقاومتی در مردان دارای اضافه وزن
69
80
FA
داریوش
شیخ الاسلامی وطنی
دانشیار دانشگاه کردستان
dvatani2000@yahoo.com
شیلر
مرادی
کارشناس ارشد دانشگاه کردستان
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر حاد شیوه ارائه فعالیت مقاومتی بر هورمون های ویسفاتین، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن انجام گرفت. 15 مرد جوان (میانگین سن 2/1±3/21 سال وBMI 8/1±9/27kg/m<sup>2</sup>) به صورت هدفمند انتخاب شدند و دو جلسه فعالیت مقاومتی را تکمیل کردند. آزمودنیها فعالیت مقاومتی را با دو نوع ارائه گوناگون پروتکل الف (از عضلات بزرگ به کوچک شامل: پرس سینه، پرس پا، سیم کش زیر بغل، سرشانه هالتر، جلو بازو، پشت بازو) و پروتکل ب (از عضلات کوچک به بزرگ: عکس ترتیب حرکات پروتکل الف) با شدت 85% یک تکرار بیشینه انجام دادند. برای این منظور در جلسه اول و به صورت تصادفی هفت نفر از آزمودنی ها پروتکل الف (از عضلات بزرگ به کوچک) و مابقی (هشت نفر) پروتکل ب (از عضلات کوچک به بزرگ) را انجام دادند. استراحت برای هر نوبت یک دقیقه و برای هر حرکت دو دقیقه در نظر گرفته شد. یک هفته بعد، جلسه دوم فعالیت مقاومتی همانند جلسه اول اجرا شد؛ با این تفاوت که فعالیت مقاومتی برای آزمودنی های الف و ب جا به جا شد. در هر یک از پروتکل ها، خون گیری قبل از فعالیت، بلافاصله و 30 دقیقه بعد از فعالیت انجام گرفت. نتایج با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر حاکی از آن بود که غلظت ویسفاتین سرم در هر دو پروتکل الف (P<0.05) و ب (P<0.05) بلافاصله بعد از فعالیت نسبت به قبل از آن افزایش یافت. در موردانسولین و مقاومت به انسولین نیز، در هر دو پروتکل مقاومتی الف و ب، بلافاصله پس از فعالیت (P<0.05) و 30 دقیقه پس از فعالیت (P<0.05) نسبت به قبل از آن افزایش معناداری دیده شد. در کل، یافته های حاضر نشان داد که ترتیب بزرگی یا کوچکی عضلات به کار گرفته شده در ابتدای فعالیت، تاثیری بر ترشح هورمون ویسفاتین و دیگر فاکتورهای نامبرده ندارد.
فعالیت مقاومتی حاد,شیوه ارائه حرکات,ویسفاتین,مقاومت به انسولین
https://spj.ssrc.ac.ir/article_263.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_263_f76146e3f9cdd77634efe55390e8f8ff.pdf
پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
22
2014
07
23
اثر تمرینات اینتروال هوازی بر سطوح خونی مالون دی آلدئید، ظرفیت ضداکسایشی تام و پروفایل لیپیدی در زنان غیرفعال
81
94
FA
جواد
مهربانی
استادیار دانشگاه گیلان
mehrabanij@gmail.com
نسرین
رمضانی
دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
فرزانه
ایرانشاهی
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند
هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی آثار تمرینات اینتروال هوازی بر سطوح خونی مالون دی آلدئید و ظرفیت ضداکسایشی تام در زنان غیرفعال بود. تعداد 30 نفر زن غیر ورزشکار، سالم و غیر سیگاری (سن: 5/5±6/27 سال، وزن: 4/3±2/64 کیلوگرم) بهطور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و بهطور تصادفی به دو گروه تمرین اینتروال هوازی و کنترل تقسیم شدند. تمرین اینتروال در ابتدا به مدت 30 دقیقه با تناسب 1 به 1 شامل دویدن با شدت 60 درصد حداکثر ضربان قلب و پیادهروی سریع انجام شد. از هفته چهارم به 45 دقیقه و به تناسب 2 به 1 (دویدن- پیادهروی) و از هفته یازدهم تا چهاردهم به 60 دقیقه به نسبت 3 به 1 افزایش یافت. شدت توالیهای تمرینی در جلسات پایانی به 85 درصد ضربان قلب بیشینه میرسید. قبل و بعد از دوره تمرینی، متغیرهای مورد مطالعه با استفاده از آزمون t مستقل و همبسته تجزیه و تحلیل شد. یافتهها نشان داد چهارده هفته تمرین اینتروال هوازی، باعث کاهش در مقادیر MDA (48/1±5/5 به 77/0±6/3 میلیمول) و افزایش در TAC (49/0±98/1 به 32/0±99/2 میلیمول) شده بود (0.05>P). حداکثر اکسیژن مصرفی نیز در گروه تمرین افزایش معناداری یافته بود (0.05>P). همچنین، مقادیر MDA (77/0±6/3 در برابر 37/0±9/4 میلیمول) و TAC (52/0±21/2 در برابر 32/0±99/2 میلیمول) در گروه تمرین اینتروال نسبت به گروه کنترل پس از 14 هفته بهطور معناداری کمتر بود (0.05>P). سطوح خونی LDL، TChol، TG نیز بهطور معناداری در گروه تمرین هوازی نسبت به کنترل کمتر و HDL بیشتر بود (0.05>P). بهطور کلی، یافتهها نشان داد تمرینات هوازی منظم به صورت اینتروال با افزایش در مدت و شدت سبب کاهش شاخصهای استرس اکسایشی و پراکسیداسیون لیپیدی می شود و همزمان با آن پروفایل لیپیدی خون نیز بهبود مییابد.
تمرینات اینتروال هوازی,پراکسیداسیون لیپیدی,استرس اکسایشی,نیمرخ لیپیدهای خون
https://spj.ssrc.ac.ir/article_264.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_264_d2f90259f2c5dda0ebf7a427a59fc0eb.pdf
پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
22
2014
07
23
تدوین نورم ویژگیهای آنتروپومتریک پسران 8 تا 13 سال ایرانی
95
114
FA
محمدرضا
محمودخانی
پژوهشگر مرکز مطالعات استعدادیابی سازمان ورزش بسیج و دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
امیر
داداش پور
پژوهشگر مرکز مطالعات استعدادیابی سازمان ورزش بسیج و کارشناس ارشد دانشگاه خوارزمی
dadashpoor.amir@gmail.com
مجید
نیری
پژوهشگر مرکز مطالعات استعدادیابی سازمان ورزش بسیج و کارشناس ارشد دانشگاه تهران
هدف پژوهش حاضر، تدوین نورم ویژگیهای آنتروپومتریک نونهالان پسر ایرانی بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی برای تدوین نورم است. 1719 نفر از نونهالان پسر داوطلب شرکت در برنامههای اوقات فراغت تابستانی سازمان ورزش بسیج به دنبال فراخوان عمومی و به روش داوطلبانه در این مطالعه شرکت نمودند و در 6 گروه سنی8 تا 13 سال تقسیم شدند. بر اساس دستورالعمل انجمن بین المللی پیشبرد پیکرسنجی متغیرهای قد، وزن، قد نشسته، ضخامت چربی زیر پوستی در هشت نقطه، محیط اندام در پنج نقطه و پهنای استخوان های بازو و ران اندازهگیری شد و تیپبدنی بهروش هیث-کارتر محاسبه گردید. تحلیل دادهها با استفاده از شاخصهای گرایش به مرکز، انحراف استاندارد و آزمون کلموگروف اسمیرنوف محاسبه گردید. یافتهها نشان داد اجزای نوع پیکری نونهالان پسر ایرانی در اکتومورفی 1/3، مزومورفی3/4 و در اندومورفی 1/3 بودو آن ها از جزء مزومورفی بالاتری نسبت به سایر اجزای تیپبدنی برخوردار بودند. همچنینیافتهها بیانگر افزایش تدریجی شاخصهای مرتبط با چربی از 8 تا 12 سالگی و کاهش آن در 13 سالگی بود. نتایجافزایش مستمر متغیرهای محیط و طول اندام را نشان داد. نونهالان 8تا 12 ساله از تیپبدنی«مزومورف متعادل» و نونهالان 13 ساله، از تیپبدنی "مزومورف اکتومورف" برخوردار بودند. با توجه به نتایج به نظر میرسد شاخصهای مرتبط با چربی در سنین 8 تا 12 سالگی افزایش پیدا میکند و در 13 سالگی کاهش مییابد. این نورم واحد میتواند در آزمونهای غربالگری استعدادیابی ورزشی، پایشهای رشدی، ملاحظات تغذیهای و صدمات ورزشی مورد کاربرد پژوهشگران دیگر قرار گیرد.
آنتروپومتری,نورم,غربالگری,نونهال پسر
https://spj.ssrc.ac.ir/article_265.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_265_0b725c04788b41edfab4ddacdc432134.pdf
پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
22
2014
07
23
تأثیر مصرف حاد کافئین بر پاسخ اکسایشی بازیکنان مرد والیبال متعاقب یک جلسه فعالیت مقاومتی واماندهساز
115
130
FA
علی
ضرغامی خامنه
کارشناس ارشد دانشگاه تبریز
ali.zarghami64@gmail.com
افشار
جعفری
0000-0003-1186-4923
دانشیار دانشگاه تبریز
af_jafari@sbu.ac.ir
ابراهیم
اختری شجاعی
دکترای دانشگاه علوم پزشکی تبریز
پژوهش حاضر به منظور تعیین تأثیر مصرف حاد کافئین بر شاخصهای فشار اکسایشی بازیکن مرد والیبال پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی واماندهساز انجام شد. 20 بازیکن مرد والیبال (سن 10/1±20/21 سال، درصد چربی 78/2±75/10 و شاخص تودهی بدنی 99/0±95/22 کیلوگرم بر مجذور متر) در یک طرح نیمهتجربی و دوسوکور در دو گروه همگن شدهی (گروه مکمل کپسول کافئین و دارونما 6 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن) قرار گرفتند. همۀ آزمودنیها پس از دریافت مکمل یا دارونما در یک قرارداد فعالیت مقاومتی با وزنه (شامل 7 حرکت در 3 نوبت با80% یک تکرار بیشینه تاحد واماندگی) شرکت نمودند. تغییرات ظرفیت ضداکسایشی تام (TAC) و مالوندیآلدهید (MDA) سرم طی سه مرحله (قبل و 45 دقیقه بعد از مصرف مکمل و بلافاصله پس از قرارداد ورزشی) اندازهگیری شد. میانگین و انحراف استاندارد دادههای طبیعی با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس مکرر، بونفرونی و تی مستقل در سطح معناداری 5 درصد بررسی شدند. نتایج بدست آمده حاکی است که مصرف حاد کافئین تأثیر معناداری بر تغییرات TAC و MDA سرمی پایه و بلافاصله پس از فعالیت ندارد (P≥0.05). بهطوریکه، یک جلسه فعالیت مقاومتی واماندهساز باعث کاهش معنادار TAC(P≤0.05) و افزایش معنادار MDA در هر دو گروه گردید (P≤0.05). بر اساس یافتههای حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که احتمالاً مصرف حاد کافئین توانایی لازم جهت افزایش TAC پایه را نداشته و همچنین نمیتواند از تغییرات نامطلوب شاخص MDA سرمی بهعنوان شاخص آسیب فشار اکسایشی ناشی از انجام یک جلسه فعالیت مقاومتی در بازیکنان مرد والیبال بکاهد.
: کافئین,ظرفیت ضداکسایشیتام,مالوندیآلدهید,فعالیت مقاومتی
https://spj.ssrc.ac.ir/article_266.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_266_a457da69b8634c202b4de441da985261.pdf
پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
22
2014
07
23
مقایسه ظرفیت های بافرینگ در مرحله بافرینگ ایزوکپنیا بین دوچرخه سواران نخبه استقامتی و سرعتی و ارتباط آن با شاخص های هوازی و بی هوازی
131
144
FA
محسن
حسن لی
کارشناس ارشد دانشگاه شهید باهنر کرمان
روح الله
نیکویی
استادیار دانشگاه شهید باهنر کرمان
هدف از مطالعه حاضر مقایسه ظرفیت های بافرینگ در مرحله بافرینگ ایزوکپنیا بین دوچرخه سواران نخبه استقامتی و سرعتی و ارتباط آن با شاخصهای هوازی و بی هوازی بود. 8 دوچرخه سوار استقامتی و 6 دوچرخه سوار نخبه بی هوازیکار در دو جلسه مجزا با فاصله زمانی یک هفته یک آزمون فزاینده استاندارد و یک آزمون فرابیشینه یکنواخت را انجام دادند. در خلال آزمون فزاینده، گازهای تنفسی و نمونه خونی جهت اندازه گیری لاکتات، بی کربنات و PH جمع آوری شد. مرحله بافرینگ ایزوکپنیا به عنوان فاصله بین آستانه لاکتات و آستانه تنفسی جبرانی تعیین گردید. ظرفیت بافرینگ بی کربناتی از طریق فرمول [PH] Δ . Δ [HCO3] و ظرفیت غیر بی کربناتی از طریق Δ PH]][Δ [LA]. Δ [PH]] – [Δ [HCO3]. [ بدست آمد. همبستگی بین متغیرها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تعیین و معنادار بودن تفاوت بین متغیرها با آزمونt استیودنت مشخص گردید. ظرفیت بافرینگ بی کربناتی (0.01>P) و مدت زمان مرحله بافرینگ (0.05>P) و تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ (0.01>P ) در گروه استقامتی به طور معنادار نسبت به دوچرخه سواران سرعتی بالاتر بود. همبستگی معنادار بین ظرفیت بافرینگ بی کربناتی با VO2max (0.05>P ) و ظرفیت بافرینگ بی کربناتی و کسر اکسیژن (0.01>P ) بدست آمد. به طور خلاصه نتایج نشان داد ظرفیت های بافرینگ در مرحله بافرینگ ایزوکپنیا بین دوچرخه سواران استقامتی و سرعتی متفاوت و با ظرفیت های هوازی و بی هوازی آنان مرتبط است.
لاکتات,مرحله بافرینگ ایزوکپنیا,ظرفیت های بافرینگ,دوچرخه سواران نخبه
https://spj.ssrc.ac.ir/article_267.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_267_eff31e930c842f2c2788a7033be82a68.pdf