پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
24
2015
02
09
تأثیر فعالیت تناوبی شدید در شرایط هایپوکسی نورموباریک و نورموکسی بر مقادیر سرمی اینترلوکین-6 و ارتباط آن با گلوکز در جوانان غیر ورزشکار
15
30
FA
پریسا
روزبهانی
کارشناس ارشد دانشگاه گیلان
parisa.roozbehani@yahoo.com
بهمن
میرزایی
دانشیار دانشگاه گیلان
b@yahoo.com
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر فعالیت ورزشی تناوبی شدید در شرایط هایپوکسی نورموباریک و نورموکسی بر پاسخ اینترلوکین-6 (IL-6) سرم و ارتباط آن با گلوکز در مردان جوان غیر ورزشکاربود. 9 جوان غیرفعال داوطلب، با میانگین سنی 5/0±6/24 سال، وزن 9/4±9/72 کیلوگرم و قد 3/5±8/174 سانتیمتر در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنیها برنامه فعالیت اصلی را به مدت 30 دقیقه شامل 10 تکرار 1 دقیقهای با بار کار 80 درصد Wmax روی چرخ کارسنج در شرایط هایپوکسی نورموباریک (اکسیژن برابر 3/15 تا 5/15 درصد برابر ارتفاع 2500 متر) و بعد از یک هفته در شرایط نورموکسی اجرا کردند. بین هر کدام از تکرارها برای بازگشت به حالت اولیه، شدت فعالیت به 50 درصد Wmax کاهش داده شد. در جلسه آزمون، برای سنجش میزان سرمی IL-6 و گلوکز، هر بار 2 میلیلیتر خون در زمانهای مختلف (قبل، بلافاصله بعد و دو ساعت بعد از اجرای فعالیت)، از ورید بازویی آزمودنیها جمعآوری شد. برای تحلیل دادهها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد. سطوح سرمی IL-6 آزمودنیها بلافاصله و دو ساعت بعد از فعالیت در شرایط هایپوکسی و نورموکسی کاهش غیرمعناداری را نشان داد (0.05>P). همچنین ارتباطی بین میزان سرمی IL-6 و گلوکز، بین این دو شرایط مشاهده نشد (0.05>P). با توجه به نتایج پژوهش میتوان گفت اجرای فعالیت تناوبی شدید اختلالی در عملکرد دستگاه ایمنی در مردان جوان غیرورزشکار ایجاد نمیکند، اما با توجه به تأثیر شدت، مدت، نوع فعالیت ورزشی و درجه هایپوکسی روی میزان پاسخ ایمنی بهتر است در ارائه فعالیتهای ورزشی شدید برای جوانان غیر ورزشکار دقت بیشتری کرد.
هایپوکسی نورموباریک,نورموکسی,IL-6,فعالیت تناوبی شدید
https://spj.ssrc.ac.ir/article_186.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_186_1a5e3ca42f99bf6b15a8e3de8b88460d.pdf
پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
24
2015
01
21
مقایسة دو روش ریکاوری فعال و شناوری در آب متضاد بر درک کوفتگی و عملکردهای بیهوازی بازیکنان فوتسال
31
48
FA
امیرعطا
رئیسی دهکردی
کارشناس ارشد دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)
فرزانه
تقیان
0000-0001-9531-2952
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)*
f_taghian@yahoo.com
فهمیه
اسفرجانی
استادیار دانشگاه اصفهان
هدف از این مطالعه، مقایسه تأثیر دو روش ریکاوری فعال و شناوری در آب متضاد بر تغییرات سطوح درک کوفتگی عضلانی و عملکردهای بیهوازی پس از یک جلسه فعالیت واماندهساز است. بدین منظور تعداد 16 نفر از بازیکنان فوتسال تیمهای لیگ استان اصفهان با میانگین سنی 45/2 ±4/26 سال، قد63/4 ±1/177 سانتیمتر، وزن 82/9 ±5/73 کیلوگرم به صورت هدفمند انتخاب شدند. بعد از اطلاع از روند پژوهش و تکمیل فرم رضایتنامه توسط هر آزمودنی، اندازهگیریهای متغیرهای پژوهش در حالت استراحت، جمعآوری شد. آزمودنیها در دو روز جداگانه با فاصله یک هفته در محل اجرای آزمون حضور یافتند. در هر جلسه آزمودنیها پس از اجرای پروتکل تمرین شبیه سازی شده تیمی، در یکی از روشهای ریکاوری به مدت 20 دقیقه (شناوری متناوب در آبهای گرم / سرد: 2 دقیقه شناوری در آب گرم °C 38 و سپس2 دقیقه شناوری در آب سرد 15 درجه، ریکاوری فعال: 8 دقیقه دوی آرام، 8 دقیقه راه رفتن و دویدن رفت و برگشتی و 4دقیقه حرکات کششی)، بهطور تصادفی شرکت کردند. درک کوفتگی بازیکنان یک و24 ساعت پس از فعالیت از طریق پرسشنامه درک کوفتگی ارزیابی گردید. همچنین جهت ارزیابی تأثیر روشهای ریکاوری بر عملکردهای بیهوازی (دوی سرعت 20متر، پرش عمودی و توان بیهوازی) 24 ساعت پس از تمرین، شاخصها اندازهگیری شدند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری دادهها در مقاطع زمانی مختلف از روش تحلیل واریانس (برای اندازههای تکرارشونده) استفاده شد(P<0.05). تحلیل دادهها حاکی از عدم تغییر معنادار بین میانگین عملکردهای بیهوازی بازیکنان پس از دو روش ریکاوری بود (P>0.05). میزان درک کوفتگی بازیکنان در یک و 24 ساعت پس از تمرین در روش شناوری در آب متضاد در مقایسه با ریکاوری فعال بهطور معناداری کاهش یافت (P<0.001).بر اساس نتایج این مطالعه مشخص شد روش شناوری در آب متضاد نسبت به ریکاوری فعال پس از تمرین میتواند باعث کاهش درک کوفتگی عضلانی شود.
ریکاوری فعال,شناوری در آب متضاد,تمرین شبیه سازیشده تیمی
https://spj.ssrc.ac.ir/article_187.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_187_3d35e157f7de3dbf4559eb9cf279e3fc.pdf
پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
24
2015
01
21
تأثیر شانزده هفته تمرین استقامتی و رژیم غذایی پرچرب بر اینترلوکین- 6 و 10 و نسفاتین -1 پلاسمایی موشهای صحرایی
49
60
FA
روح الله
حق شناس
0000-0002-0560-6306
استادیار دانشگاه سمنان
rhm@semnan.ac.ir
ندا
گیلانی
دانشجوی دکتری دانشگاه تربیت مدرس
مهوش
جعفری
استاد دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین استقامتی بلندمدت و رژیم غذایی پرچرب بر نسفاتین -1، اینترلوکین-6 و اینترلوکین-10، به منظور شناخت نقش عوامل التهابی و ضدالتهابی در تنظیم اشتها، دریافت غذا و ارتباط این عوامل با چاقی میباشد. به همین منظور تعداد 32 سر موش صحرایی نر بهطور تصادفی در چهار گروه 8 تایی: 1) گروه کنترل با رژیم غذایی پرچرب (CHFD)، 2) گروه کنترل با رژیم غذایی استاندارد (CSD) 3) گروه تمرین استقامتی با رژیم غذایی پرچرب (EHFD) 4)گروه تمرین استقامتی با رژیم غذایی استاندارد(ESD) (هر جلسه تمرین 60 دقیقه با سرعت m/min 30، 5 روز در هفته به مدت 16 هفته)، دویدن روی نوارگردان بدون شیب، تقسیم شدند و از آب و غذای در دسترس، استفاده کردند. از روش الایزا برای اندازهگیری پارامترهای بیوشیمیایی و از تحلیل واریانس چند متغیره برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین نسفاتین-1 و IL-10 در گروههای تمرین و گروه کنترل با رژیم غذایی یکسان، تفاوت معناداری وجود ندارد اما بین گروهها با رژیم غذایی پرچرب و استاندارد تفاوت معناداری وجود داشت (P<0.001). پژوهش حاضر نشان داد، تمرین استقامتی متوسط تا شدید، احتمالاً با ایجاد تعادل در مسیرهای کنترل کننده اشتها و متابولیسم بدن که یکی از مسیرهای احتمالی نسفاتین-1، اینترلوکین-6 و 10 میباشد، از تأثیر چاق کنندگی غذاهای پرچرب پیشگیری نماید.
چاقی,تمرین استقامتی,غذای پرچرب,نسفاتین-1
https://spj.ssrc.ac.ir/article_221.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_221_be2d1fb88624242c2260c76c66f0c0f7.pdf
پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
24
2015
01
21
ارزیابی روایی نسخة فارسی آزمون سخن گفتن جهت تعیین شدت تمرین هوازی در دختران سالم جوان
61
70
FA
معصومه
حیدری
کارشناس ارشد دانشگاه اصفهان*
masoomeheidari90@yahoo.com
وحید
ذوالاکتاف
دانشیار دانشگاه اصفهان
در این پژوهش نسخة فارسی آزمون سخن گفتن طراحی و مشخصات روانسنجی برای برآورد آستانة تهویهای دختران سالم بررسی شد. سه گروه 19 نفری دانشجوی دختر سالم به صورت لایهای هدفدار (با توان هوازی کم، متوسط، و زیاد) انتخاب شدند. آنها پس از امضای رضایتنامة آگاهانه، به فاصلة تقریبی یک هفته در دو نوبت آزمون واماندهساز فزایندة هوازی روی تردمیل شرکت کردند. در نوبت اول آزمون سخن گفتن و در نوبت دوم آزمون تحلیل گازی اجرا شد که در نوبت دوم شاخصهای vo2max، vco2، و نسبت تبادل تنفسی اندازهگیری شد. توسط نرم افزارSPSS تحلیلهای آماری از طریق تحلیل واریانس یکطرفه انجام شد. یافتهها حاکی از آن بود که سه گروه از حیث VO2max تفاوتمعنادار داشتند0.01)≥P و32.44≥<sub> (</sub><sub>54</sub><sub> و </sub><sub>2</sub><sub>)</sub>F). با این وجود، در آستانة بیهوازی شاخصهای ضربان، مقیاس بورگ و سخن گفتن در سه گروه به ترتیب برابر با 10±177 ضربان، 2±15 درجه، و 2±24کلمه در 30 ثانیه بود. در مرحلة بیهوازی نیز مقادیر فوق همچنان در سه گروه معادل و به ترتیب به7±193 ضربان، 1±18 درجه و 2±22 کلمه در 30 ثانیه رسید. نتایج نشان داد عملکرد آزمون سخن گفتن در آستانة تهویهای و مرحلة بیهوازی مشابه با آزمونهای ضربان و بورگ است. رابطة آزمون سخن گفتن با فشار کار یک رابطة خطی معکوس بود. 24 کلمه و بیشتر نشان از فعالیت در مرحلة هوازی و 22 کلمه و کمتر نشان از فعالیت در مرحلة بیهوازی داشت. با توجه به انحراف استاندارد این آزمون نتایج برای همه یکسان نیست و برای هر کس باید با تمرین بدست آید. <br />
شدت تمرین,اکسیژن مصرفی,آستانة بی هوازی,آزمون سخن گفتن
https://spj.ssrc.ac.ir/article_222.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_222_ee3bac8c9f48105a9970b993486d574c.pdf
پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
24
2015
01
21
کینتیک لاکتات پس از انقباضهای درونگرا و برونگرای آیزوکینتیک در مردان
71
84
FA
محمودرضا
تقی زاده
دانشجوی دکتری دانشگاه شهید بهشتی
mahmoodreza_taghizadeh@yahoo.com
سجاد
احمدی زاد
0000-0001-5859-3556
دانشیار دانشگاه شهید بهشتی
s_ahmadizad@sbu.ac.ir
فریبرز
هوانلو
دانشیار دانشگاه شهید بهشتی
khodaee100@gmail.com
هدف پژوهش حاضر بررسی کینتیک لاکتات پس از انقباضهای درونگرا و برونگرای آیزوکینتیک بود. بدین منظور 10 مرد با سطح ورزشی تفریحی در دو جلسۀ مجزا دو پروتکل انقباض آیزوکینتیک CON/CON و ECC/ECC (4 ست، 10 تکرار، سرعت 60 درجه بر ثانیه) را اجرا نمودند. غلظت لاکتات خون پیش از فعالیت و در زمانهای 0، 3، 6، 10، 15، 30، 45، و 60 دقیقه پس از فعالیت اندازهگیری شد. منحنیهای اختصاصی بازیافت لاکتات با فرمول دو نمایی ثبت گردید. برای مقایسه پاسخهای لاکتات در دو جلسه از آزمون t وابسته و برای مقایسه تغییرات کار انجامشده طی ستها در دو جلسه از تحلیل واریانس مکرر استفاده شد. غلظت لاکتات در پاسخ به انقباض درونگرا از 34/0±65/1 به 19/1±05/5 (mmol.l) و در پاسخ به انقباض برونگرا از 42/0±71/1 به 64/1±12/4(mmol.l) افزایش یافت. تحلیل آماری دادهها نشان داد میزان افزایش غلظت لاکتات پس از فعالیت درونگرا بهطور معناداری بیشتر از فعالیت برونگرا بود (P<0.05). توانایی تبادل لاکتات (P<0.01) و برداشت لاکتات (P<0.01) پس از فعالیت برونگرا بهطور معناداری بیشتر از فعالیت درونگرا بود. همچنین مدت زمان رسیدن لاکتات به اوج (P<0.001) و نیمۀ عمر لاکتات (P<0.001) پس از فعالیت درونگرا بهطور معناداری طولانیتر از برونگرا بود. بر اساس این یافتهها نتیجهگیری میشود که فعالیت درونگرا منجر به فشار متابولیکی بیشتری نسبت به فعالیت برونگرا میشود. بنابراین، با توجه به تفاوت کینتیک لاکتات متعاقب فعالیتهای درونگرا و برونگرا توصیه میشود که ریکاوری بعد از این نوع انقباضها نیز متفاوت باشد و به دنبال فعالیت درونگرا ریکاوری فعال بیشتر استفاده شود. <br />
برداشت لاکتات,انقباض درونگرا,انقباض برونگرا,آیزوکینتیک
https://spj.ssrc.ac.ir/article_223.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_223_673f698699ecf8de46acc01e0dd5e001.pdf
پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
24
2015
01
21
تجزیه و تحلیل سیستمهای انرژی بازیکنان نخبه والیبال شرکت کننده در مسابقات لیگ برتر ایران
85
98
FA
علیرضا
سلیمی آوانسر
استادیار دانشگاه شهید بهشتی
سید علیرضا
توکلی خورمیزی
مربی دانشگاه زابل
مرضیه السادات
آذرنیوه
مربی دانشگاه زابل
m.azarnive@gmail.com
هدف از این پژوهش شناخت سیستمهای انرژی درگیر در والیبال با تاًکید بر تفاوت در پستهای مختلفدر مسابقات لیگ برتر باشگاههای ایران بود. با توجه به جدول برگزاری مسابقات تمامی 24 بازی رفت و برگشت یکی از تیمها توسط پژوهشگر فیلمبرداری گردید. جهت بررسی بهتر ابتدا به وسیله برنامه تخصصی، فیلمها به فرمتهای قابل استفاده در برنامه آنالیز تبدیل شدند. سپس تعداد و نوع پرشها جمعآوری و جهت بررسی و تجزیه و تحلیل ذخیره شد. از طریق تحلیل واریانس یکطرفه اطلاعات بدست آمده در سطح معناداری (P<0.05) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در طول رالیهای صورت گرفته در کل بازی، میانگین زمانهای فعالیت و استراحت به ترتیب 4±6 و 9±20 ثانیه بود. میانگین تعداد پرشهای انجام شده در پستهای پاسور، دفاعمیانی، قدرتیزن و پشتخطزنبه ترتیب 66، 70، 62، 53 مرتبه بود. همچنین نحوه توزیع زمانهای فعالیت برای رالیهای انجام شده در طول مسابقات نشان داد بیشترین فراوانی در زمانهای 4 و 5 ثانیه ( 44 درصد) است و میانگین زمانهای فعالیت برابر با 6 ثانیه و بیش از 90 درصد از کل زمان بازیها زیر 11 ثانیه است. بنابر یافتههای این پژوهش سیستمهای انرژی غالب در والیبال از نوع بیهوازی و با تکیه بر سیستم فسفاژن است. لذا با توجه به درخواستهای متفاوت عملکردی که مشخصات فیزیولوژیکی، جسمانی و مهارتی متفاوتی نیاز دارد، باید برنامههای تمرینی خاص هر پست با توجه به تفاوتهای فردی بازیکنان برنامهریزی و اجرا گردد. <br />
والیبال,سیستم انرژی,آنالیز ورزشی,لیگ برتر ایران
https://spj.ssrc.ac.ir/article_224.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_224_18c3518e6b8409a04a6510cbc3ea5ea3.pdf
پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
24
2015
01
21
ﺗﺄثیر تمرینهای متفاوت ورزشی بر مقادیر عامل نوروتروفیک مشتق از مغز موشهای صحرایی
99
108
FA
حامد
برزگر
دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
h.barzegar@ut.ac.ir
الهام
وسدی
دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
محبوبه
برجیان فرد
دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
پژوهش حاضر با هدف شناخت اثرات احتمالی شیوههای متفاوت تمرینات ورزشی بر مقادیر عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) در هیپوکمپ موشهای صحرایی بالغ انجام شد. در این پژوهش تجربی- آزمایشگاهی 35 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (با سن 8 هفته و میانگین وزن 10±170 گرم)، به طور تصادفی در 5گروه مساوی 7 تایی کنترل، تمرین استقامتی، تمرین تناوبی شدید، تمرین پرشدت و تمرین بر سطح شیبدار تقسیم شدند. گروه تمرین استقامتی به مدت 8 هفته، تحت فعالیت ورزشی استقامتی بر روی نوار گردان مخصوص جوندگان قرار گرفتند. گروه تمرین تناوبی شدید، به مدت 8 هفته فعالیت ورزشی تناوبی با استراحت فعال بر نوارگردان اجرا کردند. گروه تمرین پرشدت، با شدت بالا بر نوارگردان دویدند. گروه تمرین بر سطح شیبدار، بر نوار گردان شیبدار فعالیت خود را انجام دادند. مقادیر BDNF با روش الایزا سنجیده شد و دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه با α<0.05تحلیل شدند. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد، مقادیر BDNF هیپوکمپ پس از 8 هفته، در گروههای تمرین استقامتی (0.768=P)، تمرین تناوبی شدید (0.135=P)، تمرین پرشدت (0.163=P) و تمرین بر سطح شیبدار (0.172=P) نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری را نشان ندادند. هر چند تمرینهای متفاوت ورزشی نتوانست موجب تفاوت معنادار سطوح BDNF شود، اما به نظر میرسد، تمرینات ورزشی با شدت و فشار بالاتر میتواند تغییر مقادیر BDNF هیپوکمپ را بیشتر تحت تأثیر قرار دهد.
موش صحرایی بالغ,عامل نوروتروفیک مشتق از مغز,هیپوکمپ,تمرین استقامتی,تمرین تناوبی شدید,تمرین پرشدت,تمرین بر سطح شیبدار
https://spj.ssrc.ac.ir/article_225.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_225_890fafd0cc2c4c63bf3f7bb67c9e7f6f.pdf
پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
24
2015
01
21
تأثیر مصرف کوتاهمدت سیر بر فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویهای در مردان ورزشکار
109
120
FA
مهدی
عالی زاده
کارشناس ارشد دانشگاه محقق اردبیلی
alizadehmehdi67@yahoo.com
معرفت
سیاهکوهیان
0000-0002-1609-3833
استاد دانشگاه محقق اردبیلی
m_siahkohian@uma.ac.ir
هدف از این پژوهش تعیین تأثیر مصرف کوتاهمدت سیر بر فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویهای در مردان ورزشکار بود. سی مرد ورزشکار سالم (با میانگین سنی 87/0±05/20 سال، قد 76/4±67/178 سانتیمتر و وزن 9/8±55/71 کیلوگرم) به دو گروه همگن مکمل و دارونما تقسیم شدند. گروه مکمل هر روز 1000 میلیگرم مکمل سیر و گروه دارونما هر روز 1000 میلیگرم نشاسته به مدت یک هفته مصرف کردند. همة آزمودنیها قبل و پس از مکملسازی سیر در پروتکل درماندهساز وابسته به فرد شرکت کردند. V-Slope برای برآورد فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویهای توسط دستگاه تجزیه تحلیل گازهای تنفسی اندازهگیری شد. مساحت سطح زیر منحنی با استفاده از عملیات انتگرالگیری برآورد شد. برای مقایسه نتایج پسآزمون همراه با کنترل نتایج پیشآزمون به عنوان کوواریانس، از آزمون آماری آنکووا استفاده شد. نتایج نشان داد با مصرف هفت روزة مکمل قرص سیر، حجم اکسیژن مصرفی و دیاکسیدکربن تولیدی در آستانة هوازی، آستانة بیهوازی و بیشینه در گروه مکمل افزایش داشت؛ اما سطح زیر منحنی در فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویهای هیچگونه تفاوت معناداری را در دو گروه مکمل و دارونما نشان نداد. بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان چنین ذکر کرد که سیر تأثیر مثبتی بر شاخصهای تنفسی گذاشته است و باعث به تاخیر افتادن خستگی میشود؛ اما احتمالاً به خاطر شیفت یکسان آستانة هوازی و بیهوازی به سمت راست، هیچگونه افزایش معناداری در سطح زیر منحنی فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویهای پدیدار نمیشود که انجام پژوهشهای آتی را اجتناب ناپذیر مینماید.
مکمل سیر,مزاج,ایزوکپنیک بافری,هیپوکپنیک پرتهویهای
https://spj.ssrc.ac.ir/article_226.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_226_dfbf6eb186a0057f92a37d280607d8b3.pdf
پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)
فیزیولوژی ورزشی
2322-164X
2476-7050
6
24
2015
01
21
تأثیر نوع تمرین طی محدودیت کالری بر غلظت ادیپوکاینهای پلاسما مردان چاق
121
138
FA
محمد
گله داری
دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز
محمدعلی
آذربایجانی
دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز
مطالعة حاضر با هدف بررسی تأثیر محدودیت کالری همراه با تمرین اینتروال شدید و تمرین مقاومتی بر غلظت پلاسمایی ادیپونکتین، TNF-α و انسولین ناشتا انجام شد. در یک کارآزمایی نیمه تجربی 28 مرد چاق سالم با میانگین سنی 2/7 ± 6/31 سال داوطلب بهطور تصادفی به 3 گروه محدودیت کالری (CR; n=8)، ترکیب محدودیت کالریک و تمرین اینتروال شدید (CRHIT; n=10) و ترکیب محدودیت کالریک و تمرین مقاومتی (CRRT; n=10) تقسیم شدند. تمرین اینتروال شدید با شدت 90 – 85 درصد ضربان قلب بیشینه و تمرین مقاومتی با شدت 80 – 70 درصد یک تکرار بیشینه و سه جلسه در هفته اجرا شد. سه روز قبل از شروع 12 هفته مداخله و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی نمونههای خونی جمعآوری شدند. وزن بدن، تودة چربی و درصد چربی بدن آزمودنیها در هر سه گروه بهطور معناداری کاهش یافت. غلظت ادیپونکتین پلاسما در گروههای ترکیبی بهطور معناداری افزایش یافت (گروه تمرین اینتروال: از 65/2 به 6/4 و در گروه مقاومتی: از 0/3 به 5/3 میکروگرم بر میلیلیتر). غلظت TNF-α نیز در گروههای ترکیبی کاهش معناداری را نشان داد (گروه اینتروال: از 4/2 به 4/1 و در گروه مقاومتی: از 7/2 به 5/2 پیکوگرم بر میلیلیتر). افزایش ادیپونکتین و کاهش TNF-αدر گروه CRHIT بیشتر از گروه CRRT بود (0. 01≥P). غلظت انسولین پلاسما در هر سه گروه بهطور معناداری کاهش یافت (CRRT: -18. 4%؛ CRHIT: -33. 3%؛ CR: -23. 3%)، اما هیچ تفاوت معناداری بین گروهها وجود نداشت. نتایج حاصل نشان داد ترکیب تمرین اینتروال شدید و محدودیت کالری برای بهبود ترکیب بدن و کاهش انسولین ناشتا، TNF-α و افزایش ادیپونکتین پلاسما روش مناسبتری است.
تمرین اینتروال شدید,تمرین مقاومتی,ترکیب تمرین و رژیم
https://spj.ssrc.ac.ir/article_227.html
https://spj.ssrc.ac.ir/article_227_b7cc7e5b59268f4429a2bdf698b1ea28.pdf