پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X62420150209The effect of high intensity interval exercises in hypoxia normobaric and normoxia conditions on serum interleukin-6 and its relation with glucose in non-athlete young menتأثیر فعالیت تناوبی شدید در شرایط هایپوکسی نورموباریک و نورموکسی بر مقادیر سرمی اینترلوکین-6 و ارتباط آن با گلوکز در جوانان غیر ورزشکار1530186FAپریساروزبهانیکارشناس ارشد دانشگاه گیلانبهمنمیرزاییدانشیار دانشگاه گیلانJournal Article20130811The purpose of this study was to determine the effect of high intensity interval exercise in hypoxia and normoxia conditions on serum interleukin-6 (IL-6) response and its relation with glucose in non-athlete young men. 9 sedentary volunteers, with age 24.6±0.5 yr., weight 72.9±4.9 kg and height 174.8±5.3 cm participated in this study. Subjects' main activity for 30 min including 10 times 1-min with 80% Wmax on cycle ergometer in hypoxia normobaric condition (15.3 to 15.5 % of oxygen of 2500 m high) and after a week in normoxia condition (20 to 21% of oxygen) were performed. Between each of the repetitions to return to the initial state, the intensity of the activity was reduced to 50% Wmax. In the test session, to measure IL-6 levels and glucose, 2 ml of blood each at different times (before, immediately after and two hours after the activity), subjects were collected from the brachial vein. To analyze the data, analysis of variance with repeated measures was used. Serum levels of IL-6 subjects immediately and two hours of activity in hypoxic conditions and Normoksy showed decreased insignificantly (P>0.05). The correlation between IL-6 levels and glucose were observed between the two conditions (P>0.05). Based on the results we can say that the implementation of the periodic activity of severe dysfunction of the immune system in young male athletes are not created. However, due to the influence of intensity, duration, type of activity and the degree of hypoxia on the immune response, it is better to provide intense sporting activities for young people more closely to non-athletes.هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر فعالیت ورزشی تناوبی شدید در شرایط هایپوکسی نورموباریک و نورموکسی بر پاسخ اینترلوکین-6 (IL-6) سرم و ارتباط آن با گلوکز در مردان جوان غیر ورزشکاربود. 9 جوان غیرفعال داوطلب، با میانگین سنی 5/0±6/24 سال، وزن 9/4±9/72 کیلوگرم و قد 3/5±8/174 سانتیمتر در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنیها برنامه فعالیت اصلی را به مدت 30 دقیقه شامل 10 تکرار 1 دقیقهای با بار کار 80 درصد Wmax روی چرخ کارسنج در شرایط هایپوکسی نورموباریک (اکسیژن برابر 3/15 تا 5/15 درصد برابر ارتفاع 2500 متر) و بعد از یک هفته در شرایط نورموکسی اجرا کردند. بین هر کدام از تکرارها برای بازگشت به حالت اولیه، شدت فعالیت به 50 درصد Wmax کاهش داده شد. در جلسه آزمون، برای سنجش میزان سرمی IL-6 و گلوکز، هر بار 2 میلیلیتر خون در زمانهای مختلف (قبل، بلافاصله بعد و دو ساعت بعد از اجرای فعالیت)، از ورید بازویی آزمودنیها جمعآوری شد. برای تحلیل دادهها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد. سطوح سرمی IL-6 آزمودنیها بلافاصله و دو ساعت بعد از فعالیت در شرایط هایپوکسی و نورموکسی کاهش غیرمعناداری را نشان داد (0.05>P). همچنین ارتباطی بین میزان سرمی IL-6 و گلوکز، بین این دو شرایط مشاهده نشد (0.05>P). با توجه به نتایج پژوهش میتوان گفت اجرای فعالیت تناوبی شدید اختلالی در عملکرد دستگاه ایمنی در مردان جوان غیرورزشکار ایجاد نمیکند، اما با توجه به تأثیر شدت، مدت، نوع فعالیت ورزشی و درجه هایپوکسی روی میزان پاسخ ایمنی بهتر است در ارائه فعالیتهای ورزشی شدید برای جوانان غیر ورزشکار دقت بیشتری کرد.https://spj.ssrc.ac.ir/article_186_1a5e3ca42f99bf6b15a8e3de8b88460d.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X62420150121Comparison two methods of active recovery and contrast water immersion on muscle soreness rating and anaerobic performances in Futsal players after one session simulated team sport exerciseمقایسة دو روش ریکاوری فعال و شناوری در آب متضاد بر درک کوفتگی و عملکردهای بیهوازی بازیکنان فوتسال3148187FAامیرعطارئیسی دهکردیکارشناس ارشد دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)فرزانهتقیاناستادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)*0000-0001-9531-2952فهمیهاسفرجانیاستادیار دانشگاه اصفهانJournal Article20140125The purpose of this study was to investigate the effectiveness on active recovery and contrast water immersion on perceived muscle soreness and anaerobic performances after one session exhausted exercise. Sixteen male team sport futsal players, age 26.4 ±2.45 yr., height 177.4.63 cm, weight 73.5±9.82 kg participated in this study. After being informed of all details of experimental procedures and methods each subject completed a written consent. Anaerobic performances baseline were collected. Participants performed team sports exercise on two separate occasions. Upon completion of exercise participants were randomly divided into two groups of recovery for 20min: contrast water immersion (alternating hot 38 ◦C, 2min/cold 15 ◦C, 2min) and active recovery (8 minutes of jogging, 8 minutes of walking and running sideways and backward, and 4 minutes of stretching). Perceived muscle soreness were measured at 1h and 24h post exercise. Anaerobic performances were recorded at 24h post exercise. The results show no significant differences in anaerobic performances between the two forms of recovery. Perceived muscle soreness was significantly lower for contrast water immersion compared with active recovery. هدف از این مطالعه، مقایسه تأثیر دو روش ریکاوری فعال و شناوری در آب متضاد بر تغییرات سطوح درک کوفتگی عضلانی و عملکردهای بیهوازی پس از یک جلسه فعالیت واماندهساز است. بدین منظور تعداد 16 نفر از بازیکنان فوتسال تیمهای لیگ استان اصفهان با میانگین سنی 45/2 ±4/26 سال، قد63/4 ±1/177 سانتیمتر، وزن 82/9 ±5/73 کیلوگرم به صورت هدفمند انتخاب شدند. بعد از اطلاع از روند پژوهش و تکمیل فرم رضایتنامه توسط هر آزمودنی، اندازهگیریهای متغیرهای پژوهش در حالت استراحت، جمعآوری شد. آزمودنیها در دو روز جداگانه با فاصله یک هفته در محل اجرای آزمون حضور یافتند. در هر جلسه آزمودنیها پس از اجرای پروتکل تمرین شبیه سازی شده تیمی، در یکی از روشهای ریکاوری به مدت 20 دقیقه (شناوری متناوب در آبهای گرم / سرد: 2 دقیقه شناوری در آب گرم °C 38 و سپس2 دقیقه شناوری در آب سرد 15 درجه، ریکاوری فعال: 8 دقیقه دوی آرام، 8 دقیقه راه رفتن و دویدن رفت و برگشتی و 4دقیقه حرکات کششی)، بهطور تصادفی شرکت کردند. درک کوفتگی بازیکنان یک و24 ساعت پس از فعالیت از طریق پرسشنامه درک کوفتگی ارزیابی گردید. همچنین جهت ارزیابی تأثیر روشهای ریکاوری بر عملکردهای بیهوازی (دوی سرعت 20متر، پرش عمودی و توان بیهوازی) 24 ساعت پس از تمرین، شاخصها اندازهگیری شدند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری دادهها در مقاطع زمانی مختلف از روش تحلیل واریانس (برای اندازههای تکرارشونده) استفاده شد(P<0.05). تحلیل دادهها حاکی از عدم تغییر معنادار بین میانگین عملکردهای بیهوازی بازیکنان پس از دو روش ریکاوری بود (P>0.05). میزان درک کوفتگی بازیکنان در یک و 24 ساعت پس از تمرین در روش شناوری در آب متضاد در مقایسه با ریکاوری فعال بهطور معناداری کاهش یافت (P<0.001).بر اساس نتایج این مطالعه مشخص شد روش شناوری در آب متضاد نسبت به ریکاوری فعال پس از تمرین میتواند باعث کاهش درک کوفتگی عضلانی شود.https://spj.ssrc.ac.ir/article_187_3d35e157f7de3dbf4559eb9cf279e3fc.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X62420150121Effect of 16 weeks endurance training and high fat diet on plasma level of interleukins-6, 10 and nesfatin-1 of ratsتأثیر شانزده هفته تمرین استقامتی و رژیم غذایی پرچرب بر اینترلوکین- 6 و 10 و نسفاتین -1 پلاسمایی موشهای صحرایی4960221FAروح اللهحق شناساستادیار دانشگاه سمنان0000-0002-0560-6306نداگیلانیدانشجوی دکتری دانشگاه تربیت مدرسمهوشجعفریاستاد دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)Journal Article20131125The aim of this study was to investigate the effect of 16 weeks endurance training and high fat diet on plasma level of nesfatin-1; interlukin-6 and 10 to understand the role of inflammatory and anti-inflammatory factors in the regulation of appetite, food intake and the associated these factors with obesity. In order to 32 male rats were randomly divided into four groups: control group with standard diet (CSD) (n=8), endurance training with a standard diet (ESD) (n=8), control group with high-fat diet (CHFD) (n=8) and endurance training with high-fat diet (EHFD) (n=8). Training groups was given exercise on motor-driven treadmill at 30 m/min (0% grade), 60 min/day, 5 days/week for 16 weeks, and all of groups were given ‘‘ad libitum’’. The ELISA method for laboratory analysis and MANOVA test for analyses data were used. Results showed that there wasn’t a difference between nesfatin-1 and IL-10 in exercise groups and control groups but observed significant differences in HFD and SD groups (P<0.001). Furthermore, the present study showed that, Perhaps, Endurance training of moderate to severe, by creating a balance between control of appetite and metabolism, which is one of the possible routes nesfatin-1, IL-6 and 10, could prevented from high-fat diet- induced obesity.هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین استقامتی بلندمدت و رژیم غذایی پرچرب بر نسفاتین -1، اینترلوکین-6 و اینترلوکین-10، به منظور شناخت نقش عوامل التهابی و ضدالتهابی در تنظیم اشتها، دریافت غذا و ارتباط این عوامل با چاقی میباشد. به همین منظور تعداد 32 سر موش صحرایی نر بهطور تصادفی در چهار گروه 8 تایی: 1) گروه کنترل با رژیم غذایی پرچرب (CHFD)، 2) گروه کنترل با رژیم غذایی استاندارد (CSD) 3) گروه تمرین استقامتی با رژیم غذایی پرچرب (EHFD) 4)گروه تمرین استقامتی با رژیم غذایی استاندارد(ESD) (هر جلسه تمرین 60 دقیقه با سرعت m/min 30، 5 روز در هفته به مدت 16 هفته)، دویدن روی نوارگردان بدون شیب، تقسیم شدند و از آب و غذای در دسترس، استفاده کردند. از روش الایزا برای اندازهگیری پارامترهای بیوشیمیایی و از تحلیل واریانس چند متغیره برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین نسفاتین-1 و IL-10 در گروههای تمرین و گروه کنترل با رژیم غذایی یکسان، تفاوت معناداری وجود ندارد اما بین گروهها با رژیم غذایی پرچرب و استاندارد تفاوت معناداری وجود داشت (P<0.001). پژوهش حاضر نشان داد، تمرین استقامتی متوسط تا شدید، احتمالاً با ایجاد تعادل در مسیرهای کنترل کننده اشتها و متابولیسم بدن که یکی از مسیرهای احتمالی نسفاتین-1، اینترلوکین-6 و 10 میباشد، از تأثیر چاق کنندگی غذاهای پرچرب پیشگیری نماید.https://spj.ssrc.ac.ir/article_221_be2d1fb88624242c2260c76c66f0c0f7.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X62420150121Validity of Persian version of talk test for estimation aerobic exercise intensity in healthy young femalesارزیابی روایی نسخة فارسی آزمون سخن گفتن جهت تعیین شدت تمرین هوازی در دختران سالم جوان6170222FAمعصومهحیدریکارشناس ارشد دانشگاه اصفهان*وحیدذوالاکتافدانشیار دانشگاه اصفهانJournal Article20130507In this study, we established the Persian version of Talk test and evaluated its psychometrics features for determination of aerobic threshold in healthy young females. Three groups of 19 healthy female students (with low, mid, and high aerobic capacity) were selected by stratified purposeful sampling. Giving informed consent, they took part in 2 sessions of Exhausting Graded Exercise Test (EGXT) which were apart by 1 week. TT and gas analysis were administered respectively in first and second sessions of EGXT. Ventilatory estimations of TT were evaluated by results of EGXT. Using SPSS software, data were analyzed by one-way ANOVA. VO2max of 3 groups were significantly different (F<sub> (2, 54)</sub> ≥32.44 and P≤0.01). Nevertheless, in anaerobic threshold, mean (±SD) of HR, Borg Scale, and TT were approximately the same and respectively equaled 177 (±10) pulses, 15 (±2) degree and 24 (±2) words. In anaerobic phase, they were remained the same and respectively equaled 193 (±7) pulses, 18 (±1) degree, and 22 (±2) words. Parallel to previous studies, this study showed that there is a negative linear correlation between Talk tests with intensity of training. Ability to recitation 24 words and more in 30 seconds show aerobic zone and recitation of 22 words and less in 30 seconds show anaerobic zone.در این پژوهش نسخة فارسی آزمون سخن گفتن طراحی و مشخصات روانسنجی برای برآورد آستانة تهویهای دختران سالم بررسی شد. سه گروه 19 نفری دانشجوی دختر سالم به صورت لایهای هدفدار (با توان هوازی کم، متوسط، و زیاد) انتخاب شدند. آنها پس از امضای رضایتنامة آگاهانه، به فاصلة تقریبی یک هفته در دو نوبت آزمون واماندهساز فزایندة هوازی روی تردمیل شرکت کردند. در نوبت اول آزمون سخن گفتن و در نوبت دوم آزمون تحلیل گازی اجرا شد که در نوبت دوم شاخصهای vo2max، vco2، و نسبت تبادل تنفسی اندازهگیری شد. توسط نرم افزارSPSS تحلیلهای آماری از طریق تحلیل واریانس یکطرفه انجام شد. یافتهها حاکی از آن بود که سه گروه از حیث VO2max تفاوتمعنادار داشتند0.01)≥P و32.44≥<sub> (</sub><sub>54</sub><sub> و </sub><sub>2</sub><sub>)</sub>F). با این وجود، در آستانة بیهوازی شاخصهای ضربان، مقیاس بورگ و سخن گفتن در سه گروه به ترتیب برابر با 10±177 ضربان، 2±15 درجه، و 2±24کلمه در 30 ثانیه بود. در مرحلة بیهوازی نیز مقادیر فوق همچنان در سه گروه معادل و به ترتیب به7±193 ضربان، 1±18 درجه و 2±22 کلمه در 30 ثانیه رسید. نتایج نشان داد عملکرد آزمون سخن گفتن در آستانة تهویهای و مرحلة بیهوازی مشابه با آزمونهای ضربان و بورگ است. رابطة آزمون سخن گفتن با فشار کار یک رابطة خطی معکوس بود. 24 کلمه و بیشتر نشان از فعالیت در مرحلة هوازی و 22 کلمه و کمتر نشان از فعالیت در مرحلة بیهوازی داشت. با توجه به انحراف استاندارد این آزمون نتایج برای همه یکسان نیست و برای هر کس باید با تمرین بدست آید. <br /> https://spj.ssrc.ac.ir/article_222_ee3bac8c9f48105a9970b993486d574c.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X62420150121Lactate kinetics after concentric and eccentric isokinetic contractions in menکینتیک لاکتات پس از انقباضهای درونگرا و برونگرای آیزوکینتیک در مردان7184223FAمحمودرضاتقی زادهدانشجوی دکتری دانشگاه شهید بهشتیسجاداحمدی زاددانشیار دانشگاه شهید بهشتی0000-0001-5859-3556فریبرزهوانلودانشیار دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20131119The purpose of this study was to investigate the lactate kinetics after concentric and eccentric isokinetic contractions. For this reason, ten recreational male participants performed two knee CON/CON and ECC/ECC isokinetic protocols (4 set, 10 repetitions, 60˚/s) in 2 separate sessions. Blood lactate concentrations measured before and at 0, 3, 6, 10, 15, 30, 45 and 60 minutes post-exercise. The individual blood lactate recovery curves were fitted to a biexponential time function. Paired t-test was used to compare the lactate responses to two exercise trials and the repeated measures of ANOVA was employed to compare the work rates following the sets in both sessions. Lactate concentration increased in response to concentric contraction from 1.65±0.34 to 5.05±1.19 (mmol.l) and in response to eccentric from 1.71±0.42 to 4.12±1.64 (mmol.l). Statistical analysis of data showed that increases in lactate concentrations were significantly higher in response to CON/CON protocol than ECC/ECC (P<0.05). The lactate exchange (P<0.01) and removal (P<0.01) abilities were significantly higher after ECC/ECC exercise than CON/CON. Likewise, tpeak (P<0.001) and t1/2 (P<0.001) were significantly longer after CON/CON protocol than ECC/ECC. According to the findings of the present study, it could be concluded that concentric exercise leads to more metabolic stress than eccentric exercise. Therefore, based on the differences in the lactic acid production following these type of contractions, it is recommended that the type of recovery used following these contractions must be different and that following the concentric exercise the active recovery must be used.هدف پژوهش حاضر بررسی کینتیک لاکتات پس از انقباضهای درونگرا و برونگرای آیزوکینتیک بود. بدین منظور 10 مرد با سطح ورزشی تفریحی در دو جلسۀ مجزا دو پروتکل انقباض آیزوکینتیک CON/CON و ECC/ECC (4 ست، 10 تکرار، سرعت 60 درجه بر ثانیه) را اجرا نمودند. غلظت لاکتات خون پیش از فعالیت و در زمانهای 0، 3، 6، 10، 15، 30، 45، و 60 دقیقه پس از فعالیت اندازهگیری شد. منحنیهای اختصاصی بازیافت لاکتات با فرمول دو نمایی ثبت گردید. برای مقایسه پاسخهای لاکتات در دو جلسه از آزمون t وابسته و برای مقایسه تغییرات کار انجامشده طی ستها در دو جلسه از تحلیل واریانس مکرر استفاده شد. غلظت لاکتات در پاسخ به انقباض درونگرا از 34/0±65/1 به 19/1±05/5 (mmol.l) و در پاسخ به انقباض برونگرا از 42/0±71/1 به 64/1±12/4(mmol.l) افزایش یافت. تحلیل آماری دادهها نشان داد میزان افزایش غلظت لاکتات پس از فعالیت درونگرا بهطور معناداری بیشتر از فعالیت برونگرا بود (P<0.05). توانایی تبادل لاکتات (P<0.01) و برداشت لاکتات (P<0.01) پس از فعالیت برونگرا بهطور معناداری بیشتر از فعالیت درونگرا بود. همچنین مدت زمان رسیدن لاکتات به اوج (P<0.001) و نیمۀ عمر لاکتات (P<0.001) پس از فعالیت درونگرا بهطور معناداری طولانیتر از برونگرا بود. بر اساس این یافتهها نتیجهگیری میشود که فعالیت درونگرا منجر به فشار متابولیکی بیشتری نسبت به فعالیت برونگرا میشود. بنابراین، با توجه به تفاوت کینتیک لاکتات متعاقب فعالیتهای درونگرا و برونگرا توصیه میشود که ریکاوری بعد از این نوع انقباضها نیز متفاوت باشد و به دنبال فعالیت درونگرا ریکاوری فعال بیشتر استفاده شود. <br /> https://spj.ssrc.ac.ir/article_223_673f698699ecf8de46acc01e0dd5e001.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X62420150121Analyzing energy system in volleyball athletes contributing in Iran super-league gamesتجزیه و تحلیل سیستمهای انرژی بازیکنان نخبه والیبال شرکت کننده در مسابقات لیگ برتر ایران8598224FAعلیرضاسلیمی آوانسراستادیار دانشگاه شهید بهشتیسید علیرضاتوکلی خورمیزیمربی دانشگاه زابلمرضیه الساداتآذرنیوهمربی دانشگاه زابلJournal Article20140203The object of this research is to recognize energy system involved in volleyball by emphasize on differences in different posts in super league games of Iran’s sport clubs. According to the games table, all 24 go and return games of one teams has been filming directly by researcher. In order to examine better, at first by expert programs, films were changed to usable format in analyze program, then the number and the type of gathered jumps has been gathered, examined and the analysis has been stored. Through one-way variance analysis, gathered information has been evaluated on meaningful level of (p<0.05). Along rally in all games, the mean time of activity and rest is (20±9, 6±4), respectively. The mean of jumps in setter post, middle blocker, hitter, opposite hitter are (66, 70, 62, 53), respectively. Also, the method of distribution of activity times for rallies during competitions shows that the most frequency is in 4, 5 seconds. Also, the mean activity time is equal to 6second and more than 90%of the all plays time is under 11seconds. Based on research findings, the most energy system in volleyball is of anaerobic and based on phosphagen system. Therefore, according to different performance requirement in which requires different Physiological, physical, skill characteristic, we should perform and program special exercise program according to individual differences of players.هدف از این پژوهش شناخت سیستمهای انرژی درگیر در والیبال با تاًکید بر تفاوت در پستهای مختلفدر مسابقات لیگ برتر باشگاههای ایران بود. با توجه به جدول برگزاری مسابقات تمامی 24 بازی رفت و برگشت یکی از تیمها توسط پژوهشگر فیلمبرداری گردید. جهت بررسی بهتر ابتدا به وسیله برنامه تخصصی، فیلمها به فرمتهای قابل استفاده در برنامه آنالیز تبدیل شدند. سپس تعداد و نوع پرشها جمعآوری و جهت بررسی و تجزیه و تحلیل ذخیره شد. از طریق تحلیل واریانس یکطرفه اطلاعات بدست آمده در سطح معناداری (P<0.05) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در طول رالیهای صورت گرفته در کل بازی، میانگین زمانهای فعالیت و استراحت به ترتیب 4±6 و 9±20 ثانیه بود. میانگین تعداد پرشهای انجام شده در پستهای پاسور، دفاعمیانی، قدرتیزن و پشتخطزنبه ترتیب 66، 70، 62، 53 مرتبه بود. همچنین نحوه توزیع زمانهای فعالیت برای رالیهای انجام شده در طول مسابقات نشان داد بیشترین فراوانی در زمانهای 4 و 5 ثانیه ( 44 درصد) است و میانگین زمانهای فعالیت برابر با 6 ثانیه و بیش از 90 درصد از کل زمان بازیها زیر 11 ثانیه است. بنابر یافتههای این پژوهش سیستمهای انرژی غالب در والیبال از نوع بیهوازی و با تکیه بر سیستم فسفاژن است. لذا با توجه به درخواستهای متفاوت عملکردی که مشخصات فیزیولوژیکی، جسمانی و مهارتی متفاوتی نیاز دارد، باید برنامههای تمرینی خاص هر پست با توجه به تفاوتهای فردی بازیکنان برنامهریزی و اجرا گردد. <br /> https://spj.ssrc.ac.ir/article_224_18c3518e6b8409a04a6510cbc3ea5ea3.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X62420150121The effect of different types of exercise training on brain-derived neurotrophic factor in the ratﺗﺄثیر تمرینهای متفاوت ورزشی بر مقادیر عامل نوروتروفیک مشتق از مغز موشهای صحرایی99108225FAحامدبرزگردانشجوی دکتری دانشگاه تهرانالهاموسدیدانشجوی دکتری دانشگاه تهرانمحبوبهبرجیان فرددانشجوی دکتری دانشگاه تهرانJournal Article20140215This study aimed to identify the possible effects of the different types of exercise on levels of brain-derived neurotrophic factor (BDNF-Brain-Derived Neurotrophic Factor) in the hippocampus of adult rats. In this experimental-trail, Thirty-five Wistar rats were divided into five groups: (1) Sedentary (Sed), (2) Endurance Training (ET), (3) High-Intensity Interval Training (HIIT), Sprint Training (ST), Incline Treadmill Workout (ITW); Sed group was regarded as control. ET group received 8-wk Mild-intensity endurance exercise. The exercise schedule of HIIT group consisted of high intensity interval training for 8 weeks (with Active recovery). ST group ran on treadmill for 8-weeks with high intensity. ITW group ran on the inclined treadmill. Hippocampal BDNF protein was assessed using commercial ELISA kits and the data were analyzed by one-way ANOVA. Statistical differences were considered significant at α<0.05. The results showed that all training groups had no significant differ in BDNF protein level comparison with the Sd group (PET=0.786, PHIIT= 0.135, PST= 0.163, PITW=0.172). However, altered exercise training did not differ significantly BDNF levels, it seems, higher intensity exercise and stress can affect more change in hippocampus BDNF levels.
پژوهش حاضر با هدف شناخت اثرات احتمالی شیوههای متفاوت تمرینات ورزشی بر مقادیر عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) در هیپوکمپ موشهای صحرایی بالغ انجام شد. در این پژوهش تجربی- آزمایشگاهی 35 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (با سن 8 هفته و میانگین وزن 10±170 گرم)، به طور تصادفی در 5گروه مساوی 7 تایی کنترل، تمرین استقامتی، تمرین تناوبی شدید، تمرین پرشدت و تمرین بر سطح شیبدار تقسیم شدند. گروه تمرین استقامتی به مدت 8 هفته، تحت فعالیت ورزشی استقامتی بر روی نوار گردان مخصوص جوندگان قرار گرفتند. گروه تمرین تناوبی شدید، به مدت 8 هفته فعالیت ورزشی تناوبی با استراحت فعال بر نوارگردان اجرا کردند. گروه تمرین پرشدت، با شدت بالا بر نوارگردان دویدند. گروه تمرین بر سطح شیبدار، بر نوار گردان شیبدار فعالیت خود را انجام دادند. مقادیر BDNF با روش الایزا سنجیده شد و دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه با α<0.05تحلیل شدند. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد، مقادیر BDNF هیپوکمپ پس از 8 هفته، در گروههای تمرین استقامتی (0.768=P)، تمرین تناوبی شدید (0.135=P)، تمرین پرشدت (0.163=P) و تمرین بر سطح شیبدار (0.172=P) نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری را نشان ندادند. هر چند تمرینهای متفاوت ورزشی نتوانست موجب تفاوت معنادار سطوح BDNF شود، اما به نظر میرسد، تمرینات ورزشی با شدت و فشار بالاتر میتواند تغییر مقادیر BDNF هیپوکمپ را بیشتر تحت تأثیر قرار دهد.https://spj.ssrc.ac.ir/article_225_890fafd0cc2c4c63bf3f7bb67c9e7f6f.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X62420150121The effects of short-term garlic supplementation on the isocapnic buffering and hypocapnic hyperventilation phases in healthy young athletesتأثیر مصرف کوتاهمدت سیر بر فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویهای در مردان ورزشکار109120226FAمهدیعالی زادهکارشناس ارشد دانشگاه محقق اردبیلیمعرفتسیاهکوهیاناستاد دانشگاه محقق اردبیلی0000-0002-1609-3833Journal Article20140303Purpose of this study was to investigate the short-term effects of garlic supplementation on the isocapnic buffering and hypocapnic hyperventilation phases in healthy young athletes. Thirty healthy young athletes (Age 20.05 ± 0.87 yr., Height 178.67 ± 4.76 cm, Weight 71.55 ± 8.9 kg) divided into two equal groups: supplementation and placebo. The supplement group received each day for a week 1000 mg of garlic pill and placebo group each day for a week 1000 mg of starch. All of the subjects participated before and after supplementation on self-dependent protocol. V-Slope was measured with the respiratory gas analysis system for estimating the isocapnic buffering and hypocapnic hyperventilation phases. Under curve surface area was estimated using of integration function. Analysis of covariance (ANCOVA) aimed to control the pre-test scores as a covariate was used to analysis the data. Results indicated that short-term garlic supplementation despite of positive effects on the aerobic and anaerobic thresholds as well as the peak values, has no a significant effect on isocapnic buffering and hypocapnic hyperventilation phases. Based on the results we can conclude that presumably short-term supplementation of garlic shifts the isocapnic buffering and hypocapnic hyperventilation area to the right side and delay fatigue which has to be studied in the future.
هدف از این پژوهش تعیین تأثیر مصرف کوتاهمدت سیر بر فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویهای در مردان ورزشکار بود. سی مرد ورزشکار سالم (با میانگین سنی 87/0±05/20 سال، قد 76/4±67/178 سانتیمتر و وزن 9/8±55/71 کیلوگرم) به دو گروه همگن مکمل و دارونما تقسیم شدند. گروه مکمل هر روز 1000 میلیگرم مکمل سیر و گروه دارونما هر روز 1000 میلیگرم نشاسته به مدت یک هفته مصرف کردند. همة آزمودنیها قبل و پس از مکملسازی سیر در پروتکل درماندهساز وابسته به فرد شرکت کردند. V-Slope برای برآورد فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویهای توسط دستگاه تجزیه تحلیل گازهای تنفسی اندازهگیری شد. مساحت سطح زیر منحنی با استفاده از عملیات انتگرالگیری برآورد شد. برای مقایسه نتایج پسآزمون همراه با کنترل نتایج پیشآزمون به عنوان کوواریانس، از آزمون آماری آنکووا استفاده شد. نتایج نشان داد با مصرف هفت روزة مکمل قرص سیر، حجم اکسیژن مصرفی و دیاکسیدکربن تولیدی در آستانة هوازی، آستانة بیهوازی و بیشینه در گروه مکمل افزایش داشت؛ اما سطح زیر منحنی در فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویهای هیچگونه تفاوت معناداری را در دو گروه مکمل و دارونما نشان نداد. بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان چنین ذکر کرد که سیر تأثیر مثبتی بر شاخصهای تنفسی گذاشته است و باعث به تاخیر افتادن خستگی میشود؛ اما احتمالاً به خاطر شیفت یکسان آستانة هوازی و بیهوازی به سمت راست، هیچگونه افزایش معناداری در سطح زیر منحنی فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویهای پدیدار نمیشود که انجام پژوهشهای آتی را اجتناب ناپذیر مینماید.https://spj.ssrc.ac.ir/article_226_dfbf6eb186a0057f92a37d280607d8b3.pdfپژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری)فیزیولوژی ورزشی2322-164X62420150121The effect of training mode during calorie restriction on plasma adipokines and fasting insulin in obese menتأثیر نوع تمرین طی محدودیت کالری بر غلظت ادیپوکاینهای پلاسما مردان چاق121138227FAمحمدگله داریدانشجوی دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزمحمدعلیآذربایجانیدانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزJournal Article20131207The aim of the study was to investigate of effect of calorie restriction in combination with high intensity intermittent training and resistance training on plasma concentration of adiponectin, TNF-α and fasting insulin in obese/overweight men. Twenty-eight obese/overweight men (age 31.6 ± 7.2 y) volunteered to participate in present study. The subjects were randomly divided to low calorie diet (n=8), high intensity intermittent training plus low calorie diet (n=10) and resistance training along by low calorie diet. Intensity of intermittent and resistance training was 85 – 90 % HRmax and 70 – 80 % 1RM, respectively. Blood samples were collected three days before and 48 h after last training session. Body mass, fat mass and fat percent were significantly decreased in all groups. In combined groups, plasma adiponectin was significantly increased (HIT group: from 2.65 to 4.6; Resistance training group: from 3.0 to 3.5 µg/ml). Plasma concentration of TNF-α was significantly decreased in combined groups (HIT group: from 2.4 to 1.4; Resistance training group: from 2.7 to 2.5 pg/ml). In HIT group, the changes of adiponectin and TNF-α were significantly higher than resistance training one (all P≤0.01). Fasting insulin concentration was significantly decreased in all groups, but no significant differences were found between groups. Our result indicate that combination of high intensity intermittent training and low calorie diet, to improve of body composition and adipokine profile and decrease on fasting insulin, is superior than calorie restriction alone or combined to resistance training.
مطالعة حاضر با هدف بررسی تأثیر محدودیت کالری همراه با تمرین اینتروال شدید و تمرین مقاومتی بر غلظت پلاسمایی ادیپونکتین، TNF-α و انسولین ناشتا انجام شد. در یک کارآزمایی نیمه تجربی 28 مرد چاق سالم با میانگین سنی 2/7 ± 6/31 سال داوطلب بهطور تصادفی به 3 گروه محدودیت کالری (CR; n=8)، ترکیب محدودیت کالریک و تمرین اینتروال شدید (CRHIT; n=10) و ترکیب محدودیت کالریک و تمرین مقاومتی (CRRT; n=10) تقسیم شدند. تمرین اینتروال شدید با شدت 90 – 85 درصد ضربان قلب بیشینه و تمرین مقاومتی با شدت 80 – 70 درصد یک تکرار بیشینه و سه جلسه در هفته اجرا شد. سه روز قبل از شروع 12 هفته مداخله و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی نمونههای خونی جمعآوری شدند. وزن بدن، تودة چربی و درصد چربی بدن آزمودنیها در هر سه گروه بهطور معناداری کاهش یافت. غلظت ادیپونکتین پلاسما در گروههای ترکیبی بهطور معناداری افزایش یافت (گروه تمرین اینتروال: از 65/2 به 6/4 و در گروه مقاومتی: از 0/3 به 5/3 میکروگرم بر میلیلیتر). غلظت TNF-α نیز در گروههای ترکیبی کاهش معناداری را نشان داد (گروه اینتروال: از 4/2 به 4/1 و در گروه مقاومتی: از 7/2 به 5/2 پیکوگرم بر میلیلیتر). افزایش ادیپونکتین و کاهش TNF-αدر گروه CRHIT بیشتر از گروه CRRT بود (0. 01≥P). غلظت انسولین پلاسما در هر سه گروه بهطور معناداری کاهش یافت (CRRT: -18. 4%؛ CRHIT: -33. 3%؛ CR: -23. 3%)، اما هیچ تفاوت معناداری بین گروهها وجود نداشت. نتایج حاصل نشان داد ترکیب تمرین اینتروال شدید و محدودیت کالری برای بهبود ترکیب بدن و کاهش انسولین ناشتا، TNF-α و افزایش ادیپونکتین پلاسما روش مناسبتری است.
https://spj.ssrc.ac.ir/article_227_b7cc7e5b59268f4429a2bdf698b1ea28.pdf